لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
شب نیمه شعبان بود من بعد از نماز از امامزاده بیرون رفتم تا برم مراسم جشن ... میرم هیئت منتظران ، هرچی باشه ... از خونه ای که هیئت گرفته بودن میشد وضع مالی‌شون رو فهمید یه حیاط بزرگ، آلاچیق، استخر ، لوسترها و مسجمه های گرون، فرش های دستباف و... 🎙داستان صوتی کمی دیر تر - قسمت اول 🔗 دریافت بقیه قسمت‌ها : https://bonyana.com/11514 📲 @bonyana 💚 @nojavania