اندر احوالات حکومت پهلوی (1): «روزی به یکی از سر گروهبان ها گفتم: چرا مردم می خواهند شاه را بیرون کنند؟ اشتباه شاه در کجاست که کار به اینجا کشیده؟ او گفت: یک روز تو را به جایی می برم که متوجه شوی اشتباه شاه کجا بوده است. سرگروه بان که آدم خوبی بود و دوست نداشت او را سرگروه بان خطاب کنیم، به عمو زعیم مشهور بود. یک روز مرا صدا زد و همراه خودش به جنوب تهران، پشت شهر نو که مرکز فحشا بود،برد. رو کرد به من و گفت: این مردهای جوان را بشمار. متحیر شدم حدود ۷۶ نفر که همه حدود ۱۶ تا ۲۵ سال داشتند. خودشان را مانند زن ها آرایش کرده بودند و خود_فروشی می کردند. جوان های ۱۶ تا ۱۸ ساله شان را هم پنج تومان به افغانی ها می‌فروختند. این گوشه ای از صحنه های آنجا بود. همانجا شاه را نفرین کردم که با کشور شیعه چه کرده و جوان ها را به چه روزی انداخته است. به قول خودشان ژاندارمری هم از آنجا حفاظت می کرد و افرادی با قد بلند و سبیل کلفت و هیکل، تا می توانستند باج می گرفتند. موقع برگشت مراکزی را دیدیم که مردها خودشان را به سربازها معرفی می‌کردند و از آنها تقاضا می کردند. واقعاً فساد و بی بند و باری غوغا می کرد». کتاب_رندان_جرعه_نوش به روایت حاج حمید شفیعی؛ صفحه 18. ✂️برش ها - پایگاه جامع سیره شهدای جهان اسلام https://eitaa.com/boreshha 🌍http://www.boreshha.ir/