👈 ادامه چهارم از پاسخ به سؤال هشتم: یک‌مثال می‌زنیم. اگر کانال تلگرامی نرخ ۶۰ هزار تومان را برای دلار اعلام کنه، چنان‌چه معامله‌ای در این قیمت اتفاق نیافته، قاعدتاً قیمت اعلامی را کاهش می‌دهند. اما اگر در این نرخ اعلامی هر دلار ۶۰ هزار تومان، معامله اتفاق بیافتد (یعنی بازار شکل ‌بگیرد) و مثلاً ۱۰۰۰ دلار خریداری شود، این معنایش این است که ۶۰ میلیون تومان برای خرید ۱۰۰۰ دلار هزینه شده است. حال اگه روز بعد، قیمت اعلامی ۶۱ هزار تومان شود و معامله اتفاق بیافتد و مثلاً ۵۰۰ دلار معامله بشه، یعنی این بار ۳۰ میلیون و پانصد هزار تومان برای برای خرید ۵۰۰ دلار هزینه شده که قاعدتا قیمت ۶۱ هزار تومان را نتیجه خواهد داد. یعنی نسبت نقدینگی به محصول (دلار) 1.67 درصد رشد کرده. یعنی قیمت دلار به همین اندازه رشد کرده است. اما اگر در قیمت دلار ۶۱ هزار تومانی که اعلام شده، خریداری پیدا نشود، یعنی نقدینگی به سمت این بازار گسیل نخواهد شد و بازاری شکل نخواهد گرفت و لاجرم ‌قیمت پایین خواهد آمد. مثلاً اگر قیمت به ۵۰ هزار تومان برسد و برای خرید مثلاً ۱۰۰۰ دلار، ۵۰ میلیون نقدینگی وارد شود، باز مشاهده می‌کنیم که در تعیین این قیمت میزان نقدینگی تعیین کننده است. نکته‌ای که باید مورد توجه قرارگیرد این است که: اگر در اقتصاد نقدینگی اساساً رشد نکند، قیمت دلار هنگامی افزایش خواهد یافت که قیمت در برخی بازارهای دیگر کاهش یابد. یعنی لازمه این‌که قیمت دلار در کنار افزایش قیمت در بقیه بازارها یا حداقل با حفظ سطح قیمت در بازارهای دیگر، افزایش یابد، این است که نقدینگی در سراسر اقتصاد افزایش یافته باشد. بنابراین به‌عنوان‌ یک نتیجه مهم باید گفت رشد نقدینگی در کل اقتصاد عامل افزایش قیمت دلار و افزایش قیمت در بقیه بازارها است (یا افزایش قیمت دلار در کنار ثابت بودن قیمت در بقیه بازارها). ادامه دارد 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan