🔴اعتصاب غذا برای جبهه رفتن‼ وقتي ميرزا مي‌خواست جبهه برود، مخالفت كردم. گفتم تو داري آموزش نظامي مي‌دهي. ديگر چرا خودت به جبهه مي‌روي؟ فهميد اجازه نخواهم داد و پيش پدرش رفت. مرحوم همسرم هم گفت من از طرف خودم رضايت مي‌دهم اما رضايت مادرت شرط است. اينطور شد كه ميرزا دو روز تمام لب به غذا نزد. خب من هم مادرم نتوانستم ناراحتي‌اش را تحمل كنم و گفتم به شرطي قبول مي‌كنم كه استخاره بگيريم. اما خودت نبايد بگيري. مي‌برم پيش كسي كه استخاره‌اش مقبول‌تر باشد. بردم پيش يكي از آشنايانمان در روستا و خوب آمد. پيش خودم گفتم حالا كه خدا راضي است. چرا من كه بنده خدا هستم راضي نباشم... 🌹