سلام مولای غریبم... ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ... کاش مي دانستم اکنون کجا اقامت داري... از این فراز به بعد انتظار و ناله های فراق از دوری و غیبتتان شدّت می گیرد… شانه‌هامان میلرزد و اشکهامان جاری می‌شود...جملات دعا تار می‌شوند...این صفحه دعا با صفحات دیگر فرق دارد از خیسی اشکها, کهنه‌تر ‌شده...دگر حفظ شده‌ایم این فرازها را بس که با اشک و چشم بسته خوانده‌ایم... کاش ما را در این فرازها جا بگذارند... تا سر به دیوار تنهایی تا آمدنتان یعقوب‌وار بگرییم... 🤲🏻اللهم عجل لولیک الفرج