📎می‌رسیم به اصطلاح اجتماعی امروز.امروز انقلاب یک اصطلاح جامعه شناسانه و فلسفه تاریخ است. 🗣وقتی کلمه انقلاب را به کار می‌بریم - که عربها الآن در این معنا لفظ انقلاب را به کار نمی‌برند، ثوره به کار می‌برند نباید دنبال مفهوم لغوی یا حتی اصطلاح فقهی و بالاتر اصطلاح فلسفی اش برویم ⚠️بلکه این یک اصطلاح خاص جامعه شناسانه است که در فلسفه تاریخ مطرح است. ☝️انقلاب به آن معنا که در فلسفه تاریخ و در جامعه شناسی مطرح است همان دگر شدن است (حتی نمی‌گویم دگرگون شدن؛ چون دگرگون شدن یعنی گونه اش، کیفیتش جور دیگر بشود) یعنی این که موجودی چیزی باشد و چیز دگر بشود. دگر شدن غیر از دگرگون شدن است. 🌾اقبال لاهوری معروف تعبیری راجع به قرآن دارد آنجا که می‌گوید: 🔷نقش قرآن چون که در عالم نشست 🔷نقشه‌های پاپ و کاهن را شکست 🔷فاش گویم آنچه در دل مضمر است 🔷این کتابی نیست، چیزی دیگر است 👈شاهد من در این شعر سوم است. می‌گوید: 🔷چون که در جان رفت جان دیگر شود 💗جان که دیگر شد جهان دیگر شود یعنی قرآن جان‌ها و روح‌ها را منقلب و انقلابی می‌کند؛ 🌗وقتی که روحها، ضمیرها، اذهان، افکار دگرگون و انقلابی شد جهان دیگر می‌شود. 📚استاد مطهری، انقلاب اسلامی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص6، 7، 8 ✨