✍️فرهنگ و سینما بعد از انقلاب(1) 🔷یکی از نکاتی که می‌تواند سم مهلکی برای انقلاب اسلامی ایران به شمار رود، اوضاع نابسامان فرهنگی است که برخی امور که رسما خلاف شرع هستند، به اسم قانون و به اسم اسلام در بین جامعه جا افتاده‌اند و به مرور طوری استحاله و قبح شکنی شده که دیگر به این راحتی‌ها نمی‌توان مردم را توجیه کرد که این مسائلی که شاهد هستید اسلامی نیست! 🔷در بین مسائل فرهنگی، یکی از مصادیقی که در خیلی از موارد با فرهنگ انقلاب اسلامی سنخیت ندارد؛ مسئله سینما و به عبارتی کامل‌تر هنر نمایش است. 🔷متأسفانه مدیریت مناسبی در این حوزه صورت نگرفت و آن طور که شایسته است فرهنگ سازی درستی در این باره نشد که این مقوله به دور از خلاف شرع مسیرش را دنبال کند. البته تغییرات اساسی نسبت به قبل از انقلاب داشته و نمی‌توان منکر آن شد؛ ولی آن گونه که شایسته و اصولی باشد نبوده است و طبیعتا مسیر غلط خودش را به پیش گرفت و مسئولین مربوطه هم خواسته یا ناخواسته با همان موج و تفکر غلط، جریان را مدیریت کردند. 🔷هر چند که برخی از مسئولان خودشان منحرف بودند و برخی از وزرای ارشاد از این دسته بودند.در حوزه سینما و نمایش، جدا از بحث محتوا و مضمون اثر، یکی از مهم‌ترین مسائلی که این حوزه را با چالش مواجه می‌کند و باعث می‌شود که به سمت خلاف شرع سوق پیدا کند عدم رعایت ضوابط شرعی به خاطر حضور زن است. اصولا هر جا که اختلاط زن و مرد نامحرم بدون ضابطه باشد طبیعتا فساد را هم به دنبال دارد و به طور کلی اختلاط بی‌مورد از نظر شرعی مذموم است. در این حوزه هم اختلاط به صورت جدی‌تری نسبت به سایر حوزه‌های دیگر حاکم است و آنچه که در نهایت علنی می‌شود و در چشم همگان می‌آید حضور بازیگران است. 🔷آسیب شناسی بازیگر زن هم عمدتا از دو منظر می‌تواند مشکل‌ساز شود؛ یکی چگونگی حجاب و پوشش و دیگری نوع رفتار. طبیعتا اگر حجابش طبق ضوابط شرعی نباشد و رفتارش نیز محرک جنسی باشد خلاف شرع صورت می‌گیرد. این مسأله از مهم‌ترین نکات آلوده شدن اثر نمایشی است که متأسفانه در اکثریت قریب به اتفاق آثار سینمایی مشهود است. دست کم حجاب بازیگران، حجاب شرعی نیست؛ حتی معمولا فیلم‌هایی که محتوای خوبی دارند این مشکل را دارند؛ گویا اصلا توجهی به این مسئله نمی‌شود و عملا قبحش ریخته و امری عادی شده است. 🔷البته تئاتر از این حیث اوضاع بدتری دارد و ناهنجاری‌های بیشتری نسبت به سینما دارد و این‌ها همه حاکی از عدم نظارت و یا نظارت ناقص و وادادگی فرهنگی است و گویای این نکته است که مسئولان فکری یا خود را به خواب غفلت زده‌اند و یا با تعمد خواستار چنین اوضاعی هستند.