♦️ در عظمت پنج تن آل عبا♦️ در جنگ جهانی اول(1916م) هنگامی که عده‌ای از سربازان انگلیسی در چند کیلومتری بیت‌المقدس مشغول سنگرگیری و حمله بودند، در دهکده کوچکی به نام "اونتره" یک لوح نقره‌ای پیدا کردند که حاشیه‌اش به جواهرات گرانبها مرصّع و در وسطش خطوطی به حروف طلایی نگارش یافته بود. این لوح را نزد فرمانده خود بردند و او هر چه تلاش کرد، نفهمید که چه چیزی نوشته شده است؛ در نهایت این لوح به باستان شناسان بریتانیا سپرده شد. پس از پایان جنگ، درباره لوح مذکور به تحقیق و بررسی پرداختند و کمیته‌ای تشکیل دادند که اساتید شناخت زبان‌های باستانی بریتانیا، آمریکا، فرانسه، آلمان و سایر کشورهای اروپایی جزء آن کمیته بودند. پس از چند ماه بررسی و تحقیق، در سوم ژانویه 1920معلوم شد که این لوح مقدس است به نام «لوح سلیمانی» و سخنانی از حضرت سلیمان را در بر دارد که به الفاظ عبرانی قدیم نگارش یافته است. ترجمه این لوح عبارت بود از:  "الله، احمد، ایلی، باهتول، حاسن، حاسین[علیهم‌السلام]" ای احمد! به فریادم رس یا علی! مرا مدد فرما ای بتول! نظر مرحمت فرما ای حسن! کرم نما ای حسین! خوشی بخش اعضای کمیته وقتی بر مضمون نوشته لوح اطلاع یافتند، هر یک با تعجب به دیگری نگاه می‌کردند؛ پس از تبادل نظر، قرار شد که لوح در موزه سلطنتی بریتانیا گذاشته شود. وقتی این خبر به اسقف اعظم انگلستان(LORD BISHOP) رسید، یک فرمان محرمانه‌ای به کمیته نوشت که خلاصه‌اش چنین است: 🔷️«اگر این لوح در موزه گذاشته شود و در دیدگاه مردم قرار بگیرد، اساس مسیحیت متزلزل خواهد شد و سرانجام خود مسیحیان جنازه مسیحیت را بر دوش بلند نموده، در قبر فراموشی دفن خواهند کرد؛ لذا بهتر آن است که لوح مذکور در رازخانه کلیسای انگلستان گذاشته شود و جز اسقف و اهل سرّ کسی آن را نبیند.»🔷️ کسانی که این لوح را دیدند و بینشی داشتند، گرایشی عجیب به اسلام پیدا کردند و همان وقت، بین دو نفر از دانشمندان، پیرامون لوح گفت‌وگوهایی انجام شد که به اسلام آوردن هر دو انجامید. منبع: سرگذشت‌های پنج تن آل عبا/ص55 به نقل از کتاب علی [علیه‌السلام] و پیامبران/حکیم سیالکوتی/ ص27 تا 34 و کتاب Wonderful Stories af Islam چاپ لندن ص249