گفتند: باید از خدا و دین گذر کرد باید به هرنحوی فسادی بیشتر کرد با انگ و تهمت گوشه‌ای راندند دین را آن‌ها از آزادی چه می‌خواهند؟ این را بی‌یار در سیل بلا افتاد انسان آن‌قدر در خود غرق شد، جان داد انسان حین هیاهوی نبرد خون و شمشیر وقتی که پر می‌شد جهان از ظلم و تزویر مردی که مستحکم از ایمان بود آمد وقتی نفس‌ها رو به پایان بود آمد جغرافیای تازه‌ای را وعده‌ می‌داد می‌گفت: انسان اصل خود را برده از یاد او از افق‌های جدیدی حرف می‌زد او حرف از یک گفتمان ژرف می‌زد از نسل ابراهیم بود و بت‌شکن شد کابوس شب‌های سیاه اهرمن شد برگی جدید از دفتر تاریخ وا کرد او راز عزت‌ داشتن را برملا کرد [ امروز جان ما جهان ما خمینی است هم مکتب و هم آرمان ما خمینی است 🇮🇷 ] (ره) https://eitaa.com/bsj_shahid_chamran