⬛️⚪️⬛️ بحرین را دادیم، جزایر را گرفتیم!"/ ماجرای بازپس‌گیری جزایر سه‌گانه در خاطرات اسدالله علم  ۱ خاطرات اسدالله علم نشان می‌دهد که تفاهم‌نامه ۱۹۷۱ با شیخ شارجه درباره حاکمیت ایران بر جزایر سه‌گانه، پس از اطمینان از عملیات واگذاری بحرین صورت گرفت. به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، بیانیه اخیر شورای همکاری خلیج فارس در روزهای گذشته و تکرار مجدد ادعای امارات متحده عربی بر سر جزایر سه‌گانه، موجب شد تا ماجرای بازپس‌گیری این جزایر در اوایل دهه پنجاه خورشیدی مجدداً مطرح شود. نگاهی به خاطرات اسدالله علم نخست وزیر و وزیر دربار دوره پهلوی نشان می‌دهد اگرچه حاکمیت ایران بر این سه جزیره در آن زمان تاحدودی تثبیت شد اما این حاکمیت مابه‌آزای دست کشیدن از حق بزرگی به نام بحرین بود! بیشتر بخوانید ماجرای حق‌آبه هیرمند و بخشش جبران‌ناپذیر شاه و هویدا متن زیر یادداشت سید امیر مکّی پژوهشگر تاریخ معاصر درباره نحوه بازپس‌گیری جزایر سه‌گانه و اعلام حق حاکمیت ایران بر آنجاست که در ادامه می‌خوانید:  محمدرضا پهلوی در بخشی از مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی معروف خود در تاریخ 14 دی‌ماه 1347 در دهلی‌نو در پاسخ به سؤال یکی از خبرنگاران درباره مسأله بحرین اینچنین اظهار داشت: «...این اولین بار است که من رسماً درباره این مسأله سخن می‌گویم...این جزیره[بحرین] صدوپنجاه سال پیش توسط انگلیسی‌ها از وطن ما جدا شد و انگلیسی‌ها یک امپراتوری با یک سیاست استعماری برپا کردند...باید اعتراف کنم که ما از انگلیسی‌ها نخواستیم و یا به آنها نگفتیم که خلیج فارس را تخلیه کنند، آنها داوطلبانه عازم شده‌اند...من می‌خواهم یکبار دیگر بیانی را که شخصاً در این زمینه گفته‌ام تکرار کنم و بگویم که اگر انگلیسی‌ها از در جلو خارج می‌شوند نباید از در عقب وارد شوند. و نیز نمی‌توانیم بپذیریم جزیره‌ای که توسط انگلیسی‌ها از کشور ما جدا شده توسط ایشان ولی به حساب ما به کسانی دیگر داده شود. این اصلی است که ایران نمی‌تواند از آن صرفنظر کند. ایران از سوی دیگر پیوسته به این سیاست خود دلبستگی داشته است که هرگز برای به دست آوردن اراضی و امتیازات ارضی علی‌رغم تمایل مردم آن سامان به زور متوسل نشود.من می‌خواهم بگویم که اگر مردم بحرین مایل نباشند به کشور ما ملحق شوند ما هرگز به زور متوسل نخواهیم شد زیرا این خلاف اصول سیاست دولت ما است که برای گرفتن این سرزمین خود به زور متوسل شود[!]...سیاست و فلسفه ما این است که با اشغال و گرفتن سرزمین‌های دیگر از طریق زور مخالف باشیم. این روشن‌ترین چیزی است که من می‌توانم در این زمینه به شما بگویم...».(روزنامه اطلاعات :15دی1347) این موضع‌گیری از پیش لازم شود با زور پس خواهیم گرفت، چون من نمی‌خواهم ناظر بر حراج رفتن کشورم باشم».(روزنامه اطلاعات 1اسفند1349) استقبال محمد القاسمی، حاکم شارجه از فرماندهان ارتش شاهنشاهی با رجوع به خاطرات اسدالله علم مشخص می‌شود که سناریوی از پیش تعیین شده‌ای در شرف ظهور بوده و مسلما تحلیل دیکته شده‌ای از زبان شاه ایران اعلام شد که از یک سو از حق حاکمیت بر بحرین بگذرد و از سوی دیگر جزایر را تحویل بگیرد! در کتاب یادداشت‌های علم، جلد اول صفحه 132-133 چنین آمده است: «....عصری دنیس رایت سفیر انگلیس به دیدنم آمد... یک مطلب خیلی محرمانه به من گفت که کار جزایر تنب تمام است و قطعا متعلق به ایران خواهد شد زیرا به شیخ راس الخیمه گفته‌ایم اگر با ایران کنار نیایی، چون جزایر بالای خط میانه واقع می‌شود ایران آن را قانونا و اگر قانونی نشد با زور، خواهد گرفت و شیخ حاضر به معامله است. گفتم ابوموسی چه طور؟ گفت این جزیره زیر خط میانه است. گفتم زور ما آنقدر هست که پا زیر خط بگذاریم و آن حکایت لر را برای او گفتم؛ قدری خندیدیم و باز جدی شدیم. گفت اگر به زور متوسل شوید روابط شما با اعراب هم به هم می‌خورد. گفتم به جهنم! ما از ما از اعراب چه گرفته‌ایم؟ مگر آن که حالا مخارج دفاع خلیج فارس را بدهند به شرطی که عمل دفاع در دست ما باشد. گفت می‌گویند آخر خلیج عربی است، چه گونه ریش و قیچی را دست شما بدهند. گفتم قرارداد دفاعی پنجاه ساله می‌بندیم، چنان که شما با آنها داشتید!»(29/11/1347) همچنین در یادداشت مربوط به تاریخ 28/12/1347 در جلد اول، صفحه 150 آمده است: «... بعدازظهر با سفیر انگلیس ملاقات داشتم. در خصوص بحرین و جزایر خلیج فارس بود. خلاصه اینکه ما می‌گوییم اگر مسئله بحرین حل شود، باید جزایر ابوموسی و تنب که مال ماست به ما برگردد. سفیر می‌گفت این دو مطلب باهم بستگی ندارند. به عقیده او جزایر تنب را می‌توانیم به آسانی بگیریم، ولی ابوموسی حرف دیگری است، زیرا خیلی به ساحل عربستان نزدیک است. گفتم نزدیکی به ساحل که تولید حق برای آنها و سلب حق از ما نمی‌‌کند و به هرحال شاهنشاه دست برنمی‌دارند.