🔷🔷🔷فلاکت سیاسی اصلاح‌طلبان! ۱ اصلاح‌طلبان با شکست پروژه و پروسه برجام، بدنه اجتماعی خود را از دست داده‌اند. آنها به دنبال سرمایه اجتماعی جدید هستند. انتخاب یک زن به عنوان رئیس جبهه اصلاحات و دارای پرونده محکومیت سیاسی با پرچمداری حجاب اختیاری معنایش این است که می‌خواهند از پیاده‌نظام غرب در آشوب پاییز سال گذشته سربازگیری کنند. خبرگزاری فارس ـ محمدکاظم انبارلویی در یادداشتی تحت عنوان «فلاکت سیاسی اصلاح‌طلبان!» نوشت: 1- دیپلماسی خارجی کشور در دولت گذشته دچار بیماری بود. رهبر معظم انقلاب اسلامی سعی کرد با نسخه های شفابخش این بیماری را معالجه کند اما بیماران این حوزه حاضر به عمل کردن به نسخه نبودند. اولین بیماری؛ خودناتوان‌پنداری و توهم بلامنازع بودن آمریکا بود. رئیس دیپلماسی دولت در کسوت ریاست جمهوری و کارگزاران او در وزارت خارجه از توانایی‌های جمهوری اسلامی و اقتدار ملی بی‌خبر بودند یا خود را به بی‌خبری می‌زدند. معتقد بودند آمریکا با یک بمب همه اقتدار نظامی و توانایی‌های ما را نابود می‌کند. آنها واقعیت‌های روشن شکست‌های آمریکا در غرب آسیا، فرسودگی ناتو در افغانستان و عراق را نمی‌خواستند بپذیرند. با این باور غلط در مذاکرات شرکت می‌کردند. محصول آن مذاکرات چیزی جز خسارت محض نبود. دومین بیماری فکری آنها این بود که ؛ می‌شود به آمریکا اعتماد کرد. با آنکه سلوک آمریکا در روابط بین‌الملل سرشار از بدعهدی و بدگمانی و بدعملی بود.معلوم نبود این حضرات این اعتماد را از کجا آورده‌اند؟رفتند و نشستند و برخاستند حتی به خودشان اجازه ندادند متنی را که آمریکایی‌ها تهیه کردند روی برخی کلمات و واژگان تأمل کنند. معتقد بودند امضای کری سند است! سومین بیماری آنها توهم دست به ماشه بودن آمریکا بود. آنها معتقد بودند با مذاکرات می‌توانند دست آمریکا را از ماشه بردارند . می‌گفتند مذاکره ، خشونت آمریکا را کاهش می‌دهد و آنها را نرم خواهد کرد!  با آنکه از «ماشه» می‌ترسیدند «مکانیزم ماشه» را آمریکایی‌ها با مهارت دیپلماتیک در برجام آوردند در حالی که ماشه‌ای در کار نبود. غلاف آمریکایی‌ها اصلا شمشیر نداشت، آنها مشغول طراحی فرار از افغانستان بودند. چهارمین بیماری دیپلمات‌های ما این بود که نمی‌دانستند قصّه اجماع جهانی علیه ایران دروغ است. آمریکایی‌ها با روس‌ها و چینی‌ها مشکلات زیادی دارند و بین آنها شکاف‌هایی است که در مرز جنگ نظامی هستند. دیپلمات‌های ما از این شکاف برای مذاکرات نتوانستند استفاده کنند از همه مهمتر از وضع نابسامان سیاست و اقتصاد و فضای اجتماعی داخل آمریکا هم بی‌خبر بودند. کارشناسان آمریکایی در جلسات پنتاگون ، سیا و وزارت خارجه اعتراف می‌کردند؛ طراحی‌های آن‌ها در غرب آسیا شکست خورده و رژیم صهیونیستی در محاصره نیروهای مقاومت است. جمهوری اسلامی در میدان حرف اول را می‌زند و ماندن در افغانستان خودکشی است! اما برخی دیپلمات‌های ما روایت بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان را در چهره‌پردازی اقتدار غرب و به‌ویژه آمریکا را قبول داشتند. به نقدهای مشفقانه رجال سیاسی، توجه نمی‌کردند نقد آنها را با فحش و ناسزا پاسخ می‌دادند و هیچ نظر کارشناسی برای رد نظریات منتقدین نداشتند، آنها رفتند تمام تخم‌مرغ‌های خود و جبهه اصلاحات را در سبد برجام گذاشتند و به مردم، افقی را نشان دادند که واقعی نبود. مردم فهمیدند آنها صداقت ندارند یا حداقل در مسائل مربوط به روابط بین‌الملل و دیپلماسی خارجی جاهل هستند. اگر بخواهیم یک تعبیر درست از این وضعیت داشته باشیم می شود آن را در دو کلمه «فلاکت دیپلماتیک» نام‌گذاری کنیم! وقتی مردم فهمیدند همه آنچه که آنها در مورد برجام گفتند سراب است و برخلاف قانون و شروط مجلس عمل کردند، برخلاف هدایت‌های رهبری و شورای عالی امنیت ملی عمل کردند به آنها پشت کردند و در انتخابات 1400 به آنها رأی ندادند. آنها عوض پندآموزی از این کلاه‌برداری غرب که سرمایه اجتماعی آنها را به باد داد، آمدند، شورای نگهبان را متهم به مهندسی انتخابات کردند. برجام، دولت روحانی را به «فلاکت دیپلماتیک» و اصلاح‌طلبان را به «هلاکت سیاسی» انداخت. 2- اصلاح‌طلبان و اعتدالیون به جای پرسش‌های مردم که چه شد آن سیب و گلابی که از باغ برجام وعده داده بودید؟ چرا به تعهدات برجامی خود عمل و میلیاردها دلار آب سنگین و غنی‌سازی 20 درصد را نابود کردید، در حالی که حتی یک تحریم هم برداشته نشد و بر حجم آنهم افزودید، رفتند دنبال پروژه «اصلاحات ساختاری» ! اصلاحات ساختاری، اسم رمز جریانی شد که جلوی پرسش‌های بی‌پاسخ مردم را بگیرد!