🟢⚪️🔵چرا کروبی راهش را از موسوی و خاتمی جدا کرد؟ / فشار براندازان به «شیخ اصلاحات» بواسطه یکی از فرزندانش!
۱
شیخ اصلاحات پس از نقشآفرینی در فتنه به این نتیجه رسید که بازی در زمین براندازی هم قامت او نبوده و از نظر هویتی با او تعارض دارد!
سرویس سیاست مشرق- انتشار یک پیام تبلیغاتی با خط سیرانتخاباتی از سوی یکی از سران فتنه، بار دیگر خط انشقاق میان اصلاحطلبان را پررنگ کرد. در هفتههای اخیر پسازآنکه برخی چهرههای شاخص جناح چپ و میانه در پیش ثبتنام انتخاباتی نامنویسی کردند میان دو طیف از اصلاحطلبان درگیری سیاسی پیشآمده است.
در یکسو چپهای ستادی قرار دارند که چشمانداز شکلگیری فراکسیونی از طیف میانه اعم از اصلاحات و اعتدال را در سر داشته و معتقدند که بروز اصلاحطلبی بدون مشارکت سیاسی امکانپذیر نخواهد بود، در آنسو اصلاحطلبان رادیکال یا همان فرقه اصلاحطلبان ساختاری قرار دارد که صندوق رأی را مردود دانسته و دوره آن را منقضی شده تلقی میکند، تقابل این دو طیف در این روزها دیدنی شده است.
مفسران سیاسی روابط میان اصلاحطلبان در جبهه اصلاحات را اینگونه تحلیل میکنند که برخی اصلاحطلبان با چپهای ستادی همراهی کرده و اصلاحات صندوق محور را یگانه راهحل موجود میدانند، افرادی شاخص چون بهزاد نبوی و احزابی چون کارگزاران سازندگی، ندای ایرانیان، اعتماد ملی در این بخش قرار میگیرند؛ سویه دوم اصلاحطلبانی هستند که روی خط تحریم قرار داشته و معتقد به «دیدبانی جامعه مدنی» در بیرون از دایره قدرت هستند، حزب اتحاد ملت؛ باقیماندههای دو گروهک منحله مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب را باید از این قسم دانست.
عکس/ اصلاحطلبان رادیکال در حال پوستاندازی هستند
در این طیفنگاری جایگاه سه شخصت اصلاحطلب خاتمی، کروبی و میرحسین موسوی نیز قابلتوجه است؛ در سالهای اخیر بسیاری از اصلاحطلبان بر اساس مدل رفتاری این سه نفر جای خودشان در جبهه اصلاحات را تعیین کردهاند؛ هر سه این افراد در فتنه سال ۸۸ نقش قابلتوجهی داشته و بهمرور به محاق رفتهاند، بااینوجود مواضع آنها در موضعگیری اصلاحطلبان تا حدی بطور سنتی اثر دارد؛ هرچند که بر اساس آنالیز رفتاری جبهه اصلاحات توجه چپها به مواضع این سه فرد مراد و مریدی نبوده و بیشتر خاصیت نوستالژیک دارد.
در تقابل دو طیف اصلاحطلبان نوع اثرگذاری این سه شخصت اصلاحطلب قابلتوجه است، مروری بر مواضع دو سال اخیر این افراد نشان میدهد که میرحسین موسوی بهتدریج به دلیل بیتوجهی اصلاحطلبان نسبت به مواضعش بهمرور رادیکالتر شده و از خط اصلاحطلبی خارج و بهسوی براندازان متمایل شده است، مواضع موسوی از فتنه بنزینی در سال ۹۸ به اینسو حکایت از آن دارد که لیدر فتنه بهتدریج از اصلاحطلبان جداشده و به براندازان بهویژه منافقین نزدیک شده است؛ آخرین بیانیه موسوی با آخرین اطلاعیه منافقین در اغتشاشات پاییزی در یک سطح قرار داشته گویی محتوای آن در یک اتاق فکری یکسان هماهنگ شده است.
عکس/ اردشیر امیرارجمند سرپل منافقین در پاریس
وضعیت خاتمی اما متفاوت است؛ رئیس دولت اصلاحات در سالهای اخیر وضعیت سینوسی داشته و گویی نمیتواند خودش را با یک گفتمان خاص سیاسی هماهنگ کند؛ انتشار بیانیه ۱۵ مادهای که از سوی یکی از اصلاحطلبان ساختاری برای خاتمی نگارش شده بود نشان داد که او از گفتمان دوم خرداد عبور کرده اما برای پوشیدن لباس براندازی تردیدهای اساسی دارد، خاتمی این روزها ازلحاظ فکری بهشدت پریشان بوده و نمیتواند قوه تشخیصی خود را بهدرستی مورداستفاده قرار دارد، پیشبینی میشود که رئیس دولت اصلاحات بهزودی دست به یک قمار سیاسی بزرگ خواهد زد!
اما وضعیت کروبی در این طیفنگاری قابلتوجهتر است، شیخ اصلاحات پس از نقشآفرینی در فتنه آمریکایی به این نتیجه رسید که بازی در زمین براندازی هم قامت او نبوده و ازنظر هویتی با او تعارض دارد، این پشیمانی تا جایی بود که کروبی در سال ۸۸ تصمیم گرفته بود راه خود را از موسوی جدا کند، آن روزها برخی مشاورانش با تهدید مانع چنین تصمیمی شده و او را شیخ سادهلوح نامیدند، این سرکوب فکری باعث شد کروبی بیش از قبل لجوج شود.
اما کروبی بهمرور راه خود را از موسوی جدا کرده و پس از مدتی سنت بیانیههای دو امضایی پس از فتنه به نقطه پایانی خود رسید؛ کروبی برای نشان دادن این فاصله در یک سخنرانی در منزل یکی از اعضای حزب کارگزاران اعلام کرد که باید اصل نظام محفوظ بماند، این جمله میان اصلاحطلبان بهویژه حواریون فرقه اصلاحطلبان ساختاری غوغایی به پا کرد تا جایی که محمدجواد اکبرین عضو ستاد موسوی که در پاریس جذب تشکیلات منافقین شده بود اعلام کرد که کروبی از اوضاع اطلاع نداشته و سادهلوحی برازنده او است.