چرا اکثریت مردم ایران مثل خانواده "نیکا شاکرمی" نیستند؟! آنچه یک بازجوی معقول به دستگیرشدگان می‌گوید/ حمایت حزبی از سگ و فحش و قمه! تقی آزادارمکی، از جامعه‌شناسان اصلاح‌طلب در بخشی از یک مصاحبه با سایت جماران درباره آشوب‌های اخیر و بافتار ذهنی اغتشاشگران گفته است: کجا نسل میانی گروه مرجعشان روحانیت است؟! پدران و مادران شما کدامشان گروه مرجعشان روحانیت است؟! نیست. تاریخی این طور بوده و الآن وضعیت حال را که نگاه می کنیم همه از روحانیت عبور کرده اند. همه از نظام سیاسی و گروه های سیاسی عبور کرده اند. پس گروه مرجع نیست. بیشتر آدم های این جامعه اعتماد اجتماعی پایین دارند. این نیست که نسل دوم، نسل میانی، اعتماد به نهادهای رسمی داشته باشد و این ندارد، بعد بگوییم گسست و یک نسل عجیب و غریبی وجود دارد. (یعنی هیچکس به هیچ گروه مرجعی اعتماد ندارد) او می‌افزاید: اتفاقا همه آنها (نسل‌های قدیم و جدید)، بیش و کم، در این گزاره مشترک هستند که ما باید به یک جهان جدید اجتماعی وارد شویم؛ با مناسبات اجتماعی و ارزش های جدید که معارض با جهان نیست. این اوضاع را چه کسی به این جوان داده است؟! مدرسه که نداده بود؛ مدرسه که کنترل شده بود. تلویزیون داده است؟! تلویزیون هم که کنترل شده بود. کجا داده است؟ خانه. در خانه ها این اتفاقات افتاده و کسانی که مجوز ورود به خانه دارند؛ پدران و مادران. آزادارمکی ادامه می‌دهد: هر کسی مدرسه می رود، پدر و مادرش به فکر این است که دانشگاه خوب برود و اگر نشد به ترکیه برود، نشد یک ذره آن طرف به ارمنستان برود، نشد به اروپا برود و نشد به آمریکا برود. کدام خانواده ای است که برای بچه خودش چنین سیاستی را پیشه نکرده باشد؟! این ایده از کجا آمده است؟ خارجی ها گفته اند؟! این را حکومت گفته است؟! حکومت که می گوید وضع آرام است و دانشگاه های من هم خوب است و صدا و سیما جشن می گیرد. چه کسی می کند؟ خانواده می کند. یعنی همان نسل میانی دارد این کار را می کند؛ ولی نسل میانی می گوید پسرم، رفتی بیرون زودی برگرد؛ وگرنه در خانه را سه قفله می کرد و نمی گذاشت بچه اش بیرون برود، با هم دعوا می کردند و همدیگر را می زدند؛ یا به پلیس زنگ می زد و می گفت بچه من دارد به تظاهرات می رود و بگیریدش. کدام پدر و مادر به پلیس زنگ زد و گفت بچه من را بگیرید، دارد می رود اعتراض؟! نیروی انتظامی یک شکایت حوزه امنیت نشان بدهد که خانواده‌ای زنگ زده باشد و بگوید بچه من دارد به اعتراض می رود و بگیریدش؛ یا در را ببندد. در را باز می گذارد ولی می گوید خواهش می‌کنم رادیکال نباش و زود برگرد؛ تلفن در دسترس باش و به من خبر بده کجا هستی.[4] *با رعایت احترام تمام نسبت به تضارب آرا و فضای آزاداندیشی اما از باب انتقاد باید اذعان کرد که این سخنان آقای ارمکی از منتهای یک ذهن عوامزده برخاسته‌اند! ذهنی که درگیر چند نفر اوباش و فریب‌خورده و البته خانواده‌های آنان شده و در ادامه این قلیل کلونی‌های نابهنجار را نیز تمامیت یک جامعه می‌پندارد. چه اینکه محرز است با تجسّد بخشیدن به آنچه که ارمکی گفته است باید در خیابان‌ها شاهد حضور میلیونی و بلکه ده‌ها میلیونی مردمی می‌بودیم که هیچ تقیّدی به قانون و شرع اسلامی هم نداشتند. تصوری که در واقعیت صرفا به چند تجمع لکّه‌ای در برخی شهرها و با حداکثر تعداد 2 تا 3 هزار نفر در تهران انجام شد و به سردی نیز گرایید. به دیگر سخن اینکه مشکل جامعه ما نه واقعیت اصیل که "واقعیت برساخته" در ذهن امثال ارمکی است که گویا اصرار به القای آن هم دارند! القایی که در ذهن خودش کسی مثل مادر مرحومه نیکا شاکرمی را اکثریت می‌پندارد و مثلا می‌خواهد، بگوید خانواده‌های ایرانی مثل مادر نیکا دیگر برایشان مهم نیست که بچه‌هایشان به محیط پر خطری مثل اغتشاش خیابانی می‌روند و یا حتی صاحب یک موافقت آرام با اغتشاش هم هستند! آیا واقعا این جامعه ماست؟! آیا در جامعه‌ای که برای یک اغتشاش مثلا فراگیر کمتر از 100 هزار نفر در مجموع تمام کشور حاضر می‌شوند اما برای تشییع جنازه سردار سلیمانی میلیون‌ها نفر حضور می‌یابند؛‌ می‌توان ادعا کرد که این جامعه از حکومت و روحانیون عبور کرده است؟ آقای ارمکی آیا خبر داد که میزان پرداخت‌های وجوهات شرعی و صدقات مردم ایران؛‌ هر سال نسبت به سال گذشته افزایشی چشمگیر دارد؟! و جالب اینکه این پرداخت نیز به نهادهای امین نظام از قبیله کمیته امداد پرداخت می‌شود. رخدادهایی که بدون تعارف نشان از مرجعیت نظام و روحانیت در میان مردم دارد. واقعیت جامعه ایرانی را می‌توان با رسم یک گراف ریاضی بین این رخدادها بهتر فهمید... همان جمعیت اکثریتی و متدینی که در تشییع حاج قاسم شرکت می‌کند؛ البته وجوهات خیریه هم می‌پردازد، به نظام اسلامی اعتماد دارد، قوانین موضوع کشور را رعایت می‌کند، امنیت برایش مهم است و با هیچ فردی در خیابان نیز همراهی ندارد. 📝کانال ↙️ ➥