🇮🇷 🇮🇷 ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢قسمت صد و دهم : هنر در خدمت انسانیت(۴) هنرهای دستی حفظ جان بچه ها و سالم برگشتن اونا به ایران و دامن خانواده ها مهمترین دغدغه ی بزرگترا بود. تعدادی از نگهبانا واقعا جلاد و خونخوار بودن و از دقایق و ثانیه ها برای شکنجه و آزار دادن بچه ها استفاده میکردن و در موارد متعدد افراط در خشونت و شکنجه سبب شهادت تعدادی از بچه ها شد. ازین طرف افراد باتجربه و شاخص به هر تدبیر و ترفندی برای کاستن از حجم خشونت ها و شکنجه ها متوسل می شدن تا بچه ها مقداری آسایش داشته باشن. یکی ازین تدابیر مشغول کردن نگهبانا بویژه جلادهای بعثی با هنرهای دستی بود. از تراش زدن قالب های صابون شروع شد. چن نفری با صابونایی که اندازه یه پاره آجر بودن زیرسیگاری و مجسمه های خوشکل درست کردن و به اونا هدیه می دادن. اونا مثل افراد ندید بدید چنان شیفته این هنرای تزئینی میشدن که گاهی کابلشونو فراموش می کردن و این غنیمت بود برای حفظ جان بچه ها. کم کم بعضی از اونا رام شدن و ارتباطی بین خود و بچه ها برقرار کردن و حتی گاهی خودشون صابون و برخی چیزای دیگه به بچه ها میدادن تا براشون درست کنن. بعدش ساختن چیزایی با چوب و سنگ هم اضافه شد و هم مشغولیتی برای بچه ها بود که کمتر به فکر فرو برن و تاثیر زیادی در کاهش شکنجه ها و اذیت آزارها داشت. خیلی وقتا نگهبانایی که چیزی رو سفارش داده بودن مرتب سر میزدن و از پیشرفت کار جویا میشدن و بعضی وقتا کابل هم با خودشون نمیاوردن. گر چه بعضی معترض به این تدبیر بودن و نوعی سوء استفاده از طرف بعثیا و مماشات از طرف ما محسوب میشد، اما حقیقتا حفظ جان و سلامتی صدها انسانی که دهها هزار چشم انتظار داشتن برای ما اولویت داشت. یه وقتایی تکه سنگ های صافی میاوردن و به بچه ها میدادن که به شکل قلب و غیره براشون در بیارن و افراد هم با ساییدن به کف سیمانی آسایشگاه سنگهای تزيینی جالبی را در میاوردن. بعدها حتی اجازه دادن بچه ها برای خودشون هم ازین چیزها درست کنند. ولی نامردها گاهی به بهانه تفتیش همه رو جمع می کردن و می بردن. ولی اصل برای مشغولیت سالم و تامین آرامش و آسایش بیشتر بود و اصلا مهم نبود که آنها حاصل رنج بچه ها رو به سرقت می بردن. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆