🇮🇷 اذان بی‌موقع 🇮🇷 غرق خواب بودیم که با صدای اذان، بیدار شدیم. چشم‌هایم از کم‌خوابی می‌سوخت. مجید با استفاده از بلندگو دستی اذان می‌گفت. با خودم گفتم چقدر زود صبح شد. بچه‌ها یکی‌یکی، از خواب بیدار شدند. وقتی همه از چادرها بیرون آمدند، وضو گرفتند و آماده نماز شدند، مجید با بلندگو گفت: برادرها، هنوز وقت اذان نشده، الان ساعت دو و نیمه، اذان صبح ساعت چهار، برید بخوابید. یکی از بچه‌ها گفت: مجید، چرا این قدر مردم آزاری می‌کنی؟ بچه‌ها به سمت چادرها ‌رفتند تا دوباره بخوابند که مجید دوباره با بلندگو اعلام کرد که برادرها کجا میرید؟ وضو که دارید، اگه می‌خواهید ریا نشه، برید توی این بیابون، نماز شبتونو بخونید. روز بعد، عده‌ای از بچه‌ها گفتند دیشب اولین شبی بوده که لذت مناجات با خدا را چشیده‌اند. راوی: حمید حبشی پیرامون خاطرات شهید مجید افقهی 🌷  @byadshohada 🌷 با ما با شهدا بمانید 👆👆👆