بچه که بودم، مادربزرگ یه اسم رمز داشت، می‌خواست از جاش بلند شه می‌گفت #یاابالفضل، نگران می‌شد، می‌گفت #یا_ابالفضل، چایی که می‌خورد، آب که می‌خورد، با یه حسرت عمیقی می‌گفت #یاابالفضل، هروقت غمگین می‌شد، دونه دونه، دونه‌های تسبیحشو مینداخت و از ته دلش می‌گفت #یاابالفضل.... و بعدش یه نفس عمیق می‌کشید، یه جوری که انگار تموم غماش از دلش رفته و خیالش از هرچیزی راحته... بزرگتر که شدم، شبای محرم یه سربند می‌بست رو سرم و می‌گفت سپردمت به #اباالفضل... حالا مادربزگ نیست و من تازه می‌فهمم معنی اسم رمزشو... تازه می‌فهمم به کی سپرد منو و دلش بندِ کی بود که نفس به نفسِ زندگیشو گفت یا #اباالفضل............. ‌ ‌ جون و جَوونیم فدای نام و عزت و وفای تو #یا_اباالفضل........ @bynolharamyn