🏴همای جان ای سرو تکه تکه ی در خون کشیده‌ام ای دیده بسته از نگه ای نور دیده‌ام داغت نشست تا به دلم ای همای جان آتش گرفت لانه‌ی مرغ پریده‌ام ای اهل کوفه هلهله از چیست این همه ساکت شوید من پدری داغ دیده‌ام خلوت کنید معرکه‌ی جنگ را که من گریه‌ام بلند بر گل در خون تپیده‌ام @bynolharamyn