☕️📖
#به_وقت_چای_و_داستان
«طعم هدیه»
روزی فردی جوان🚶🏻 هنگام عبور از بیابان🌵🌞، به چشمه آب زلالی🌊 رسید.
آب به قدری گوارا🧊 بود که مرد سطل چرمیاش🪣 را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر👨🏻🦳 قبیله بود ببرد.
مرد جوان پس از مسافرت چهار روزهاش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی☺️ نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد.🙏🏻
مرد جوان با دلی لبریز از شادی😍 به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردانش اجازه داد تا از آن آب بچشد.
شاگرد آب را از دهانش بیرون پاشید و گفت: آب بسیار بد مزه است.🥴
ظاهراً آب به علت ماندن در سطل چرمی، طعم بد چرم گرفته بود. شاگرد با اعتراض از استاد پرسید:
آب گندیده بود. چطور وانمود کردید که گوارا است؟🤔
استاد در جواب گفت:
تو آب را چشیدی و من خود هدیه را چشیدم.👌🤩
این آب فقط حاملِ مهربانیِ سرشار از عشق💝 بود و هیچ چیز نمیتواند گواراتر از این باشد.☺️
☕️
@cafe_taamol
ツکافه تخصصی تعامل✿