جایی در ناحیه‌ای دوردست از جانش او را دوست داشت. واقعا محبوبش بود. اما در چنان جای دوردستی، که واژه‌ی دوست داشتن معنایی تازه پیدا می‌کند. یادداشت‌ها،آلبرکامو