🔰 ماجرای فتح خیبر از زبان صلوات الله علیه 🔹 علیه السلام در جواب یک یهودی که از ایشان درخواست نشانه‌های اوصیاء را کرده بود، در مورد نشانه ششم فرمودند: ✨ ای یهودی! ما به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله در شهر یارانت: خیبر بر مردانی از یهود و سواران جنگجویشان از قریش و غیر آن وارد شدیم. پس با کوه‌هایی از اسبان و مردان و سلاح با ما مواجه گشتند و آن‌ها در استوارترین و دست نیافتنی ترین قلعه و با بیشترین نفرات حضور داشتند. هر کس ندا داده و به جنگ می‌خواند و به میدان نبرد می‌شتافت و کسی از یارانم به مقابله شان برنخاست، مگر آنکه او را کشتند. تا آنکه دیدگان به سرخی گرایید و به مبارزه خوانده شدم و هر کسی از جان خود بیمناک گشت و یارانم رو به یکدیگر کردند و همگی گفتند: ای أباالحسن به پاخیز! پس رسول خدا صلی الله علیه و آله مرا به سوی قلعه آنان گسیل داشت و احدی از آنان به مقابله‌ام برنخاست مگر آنکه او را کشتم و هیچ سوار جنگاوری در برابرم ایستادگی نکرد، مگر آنکه هلاکش ساختم. سپس بر آنان همانند هجوم شیر بر شکارش، یورش بردم تا آنکه آنان را وارد شهرشان ساختم، در حالی که آنان را هدف ضربات شمشیر قرار می‌دادم. در این هنگام با دستم دروازه قلعه آنان را از جای کندم و به تنهایی بر آن‌ها در شهرشان وارد گشتم. آنجا مردان شهر را که در برابرم قرار می‌گرفتند، می‌کشتم و زنانی را که می‌یافتم به اسارت می‌گرفتم تا آنکه به تنهایی آن را فتح کردم و در آنجا یاوری جز پروردگار نداشتم. 📚 بحارالانوار ج۲۱ ص۲۷ @camsha