🔶از نظر دکارت، شناخت حقیقی به طور فطری در ذهن حضور داشته و امری نیست که از خارج، وارد ذهن شود. تنها لازم است که از ارتکاب به خطا ممانعت کرده تا شناخت در نتیجه دخالت آن تیره و تار نشود. وی ابزار اندیشه را به دو نوع فاهمه و اراده تقسیم کرده و احساس و تخیل را متعلق به فاهمه می داند و در عوض، میل و بیزاری و تصدیق و انکار و تشکیک را به اراده نسبت می دهد. 🔷مکانیزم خطا و علت اصلی آن عبارت است از بلند پروازی اراده و درخواست اموری ورای شناخت و فهم صریح و متمايز. از نظر دکارت، گسترده تر بودن قلمرو اراده نسبت به فاهمه، نه تنها موجب نقص نیست بلکه نشانه کمال و زمینه مدح و یا ذم اعمال انسانی است. 💢به علاوه، خطاهای ما نمی تواند ناشی از ذات الهی و یا طبیعت باشد بلکه خطا، ریشه در روش عمل انسان و یا نحوه استفاده او از این اختیار و آزادی اراده دارد. بدین ترتیب که اگر درباره چیزهایی که صراحت و تمایز آنها را ادراک نکرده حکمی صادر کند، احتمال خطا و اشتباه در آن وجود دارد. پس نقص و عیب در استعمال نابجای اختیار و نحوه عمل خود فرد است و نه چیزی دیگر. 📖کتاب به کوشش 📌@canoon_org