افرادی که این صدا رو شنیدن دو دسته شدن دسته اول خندیدن و مسخره کردن و هیچی از سنگ ها رو با خودشون نیاوردن دسته دوم با شک و تردید یکی دو مشت یا کمتر یا بیشتر جیب هاشون رو پر کردن از سنگ هر دو گروه راه شون رو ادامه دادن تا زمانی که خورشید خرامان خرامان با ناز و عشوه شروع به تابیدن به دنیا کرد به نظرتون چی شد؟