شعر سروده شده توسط دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان بوشهر
از خاطرم گذشت رُخِ جانفزای دوست
بر باد میدهد غمِ دل را هوای دوست
دائم دچارِ حادثههایی است زندگی
آبادْ روزگارِ من از ماجرای دوست
خاکی که برنخاست ز نعلینِ دیگران
یکباره توتیا شود از ردّ پای دوست
منّت ز جامِ مِی نکشیدم چرا که من
بی باده مست می شوم از خنده های دوست
دوریِ دوستانِ قسمخورده عیب نیست
چون دوستی به پاست به مهر و وفای دوست
منّت خدای را که شدم آشنای دوست
شاید طلا شود مسم از کیمیای دوست
#برای_دوست
شعر:
#عرفان_قاسمی_قاسموند
خط:
#محمد_حسن_لادنی
(دانشجویان ورودی۹۸ پردیس علامه طباطبایی بوشهر)
تقدیم به همهی دوستانی که کیمیای وجودشان
مسِ وجودمان را تار و پودی طلایی بخشید.
این شعر خطاطی شده تقدیم دانشگاه فرهنگیان شد و در موزه پردیس علامه طباطبایی بوشهر قرار گرفت.
🌐 روابط عمومی سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان
https://eitaa.com/cfu_acac_ir