سروده دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان در مسیر کربلا
ای همۂ دار و ندارم حسین
یاد تو آرام و قرارم حسین
ای همه جا یاد تو افروخته
جان من از شوق رُخت سوخته
تا غم تو پهنۂ جان را گرفت
آتش عشق تو جهان را گرفت
نیست کسی از خبرت بی خبر
نیست دلی از شررت بی شرر
نیست زبانی که نگوید ز تو
کیست که جز عشق بجوید ز تو
جان جهانی و جهانم تویی
در دل تنگم ضربانم تویی
حال من امروز حسینی تر است
چون که غمش جان مرا رهبر است
غصه نخوردم که به دنیا رسم
بلکه به پیروزی عقبی رسم
عاقبت نیک به جز عشق نیست
مقصد این راه به جز عشق چیست؟
چیست به جز عشق جلودار ما
کیست جز او محرم اسرار ما
محرم اسرار به جز عشق نیست
عشق فقط عشق حسینِ علیست
اوست که عالم همه حیران اوست
جن و ملک جیره خور خوان اوست
بر سر ما سایۂ احسان اوست
در دل ما مهر فراوان اوست
جلوه گه مهر رخش اربعین
عقل جهان خیره ز عشقی چنین
ارتش عشاق همه سوی اوست
قبلۂ عشاق همه روی اوست
خیزش شیعه ز فراخوان اوست
منعم ما سفرۂ احسان اوست
آنچه در این خیزش ما غالب است
عشق علی بن ابیطالب است
لشکر خوبان جهان اربعین
خیزش احرار زمان اربعین
وعده پیروزی حق اربعین
برده ز هر گوشه سبق اربعین
خون حسین است به جوش آمده
لشکر شیعه به خروش آمده
جنبش مشّایه چو لبیک ماست
جانب سلطان زمان پیک ماست
یعنی از این قوم مشو ناامید
شمس نهان وقت طلوعت رسید
تا که دلم گرم ز نور تو شد
هر قدمم نذر ظهور تو شد
محمد بیدخونی
دانشجومعلم دانشگاه فرهنگیان بوشهر
شهریور ۱۴۰۲، طریق العلما
🌐 روابط عمومی سازمان مرکزی دانشگاه فرهنگیان
https://eitaa.com/cfu_acac_ir