⁉️سوال 1081 سلام وقت بخیر سوالی داشتم ‌اگر پاسخ گو باشید ممنون میشم ازتون من خانم ۳۶ ساله ای هستم الان- ازدواج اولم به طلاق انجامید الان بعد از شش سال مطلقه بودن دوباره به اصرار خانواده خواستگار و خانواده خودم که تا کی میخوای مجرد باشی تن به ازدواج با آقایی که هشت سال از من کوچکتره و یه دختر بچه شش ساله داره ازدواج کردم - الان که شش ماه از زندگی مشترکم میگذره کلا همان اعتقادات معنوی خودم هم از بین رفته و هیچ تمایلی به معنویات ندارم کلا شدم کافر ! شوهر اهل نماز و روزه نیست متوجه شدم معتاد هم هست و وابستگی شدید به بچه اش داره جوری که بارها و بارها دم از رجوع کردن به زن سابقش کرده هر چند به خاطر خیانت اقا زنش رو طلاق داده - الان باز دم از رجوع و زیر حمایت قرار دادن زن سابقش شده به خاطر بچه اش- الان من بریدم کلا اقا همیشه حق به جانب میگیره و میگه من مجبورم باید توی این زندگی باشم و اقا زن سابقش هم بیاره - یعنی منو برای ادب کردن زن سابقش گرفته؟ الان من خودم حامله ام بارها به طلاق فکر کردم و حتی به خودش هم گفتم من دختر بچه ات رو قبول کردم نه زندگی دو زنی رو - ولی اون همیشه اصرار داره- شوهرم ضمنا چندین بار دیدم که شراب و عرق هم میخوره - اعتیاد هم چندین بار ترک کرده به مدت یکماه بار رفته سراغش ! ماندم بمانم و بسازم و رو به کافر شدن برم یا طلاق بگیرم - بهم گفته اگر طلاق بگیرم دودمان و کل خانواده منو خواهد کشت. هر وقت حرف طلاق زدم تهدید به مرگ خودم و خانواده و کل فامیلم کرده - تو زندگیم خلا معنویات خیلی میکنم و کلا میگم چون شوهرم بی اعتقاد به معنویات و مسائل معنوی هست زندگی بی برکت داریم و کلی بدهی ؟؟؟ ماندم چه کنم با این اوضاع تمایل به خواب و تنبلی درباره همه مسائل تو وجودم رخنه کرده حتی کلا شده ام بی نماز و بی دین و کافر به تمام معنا شده ام - هم خسته ام هم اشتیاقی ندارم به معنویات - همه چی رو به زندگی پیش روم ربط میده حتی انجام واجبات معنوی رو ؟؟ ممنون میشم بهم بگید چی کار کنم خواهشا زودتر جواب بدید چون بریدم 14010726-01 🆔 https://eitaa.com/chand_hamsarihttps://t.me/chand_hamsari