درد برای زینب از آن زمان که ذوالجناح بی زین و بی سوار آمد سمت خمیه تازه شروع شد هر آنچه از‌ صبح، زینب دید داغ بود. اما بعد هر داغ، حسین هنوز بود. حسینی که بانگ لا حول و لا قوه الا بالله ش قلب زینب را آرام می کرد اما حالا درد شروع شده .... حالا که آسمان تیره و سرخ شده.... حالا که فرزند برادر عمه را خطاب کرد: (عَلَیکُنَّ بِالفرار) 🖊شکوهی https://eitaa.com/chand_jore_ba_man