بار اولی است که از سرعت کم نت راضیم. راستش..... نگرانم... کودکی از زیر آوار بیرون بکشند هم قد دختر من یا دختر همسایه و تا چند روز دنبال شباهت‌ها، نم زیر چشم را بگیرم. می‌ترسم.... از بوی گوشت سوخته پشت قاب تصویر، وقتی فردا غذایم روی گاز جزغاله شود‌ و راه گلویم بسته. دلش را ندارم... مادری ضجه بزند برای رفتن میان آتش، و من فقط نظاره کنم سوختن را. کاش..... تمام ندیده هایم اشتباه باشد. کاش..... آتش و سوختن غم به دلمان نمی‌کرد. 🖊شکوهی https://eitaa.com/chand_jore_ba_man