❤️❤️🍃بنام خدا 🍃❤️❤️
#داستان_شب
سگی از کنار شیری رد می شد چون او را خفته دید، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.
شیر بیدار که شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست.
در همان هنگام خری در حال گذر بود،
شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو میدهم.
خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.
شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم.
خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.
شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.
📗 برگرفته از:
#کلیله_و_دمنه
🍃🍃🥀🥀🍃🍃🥀🥀
با عرض سلام و احترام محضر شماعزیزان بزرگوار شب شما خوبان بخیرو نیک فرجامی
خــدایـا
آرامشی راستین
خیالی آسـوده
و خوابی آرام
نصیب همـه عزیزانمان بگردان
شبتون بخیـر و پر از آرامش الهی
@channelsangak