🌺🌺🌸بنام خدا 🌸🌺🌺
#داستان_شب
یوسف ابن ابی بکر ملقب به سراج الدین سکاکی دوازده علم از علوم عرب را دارد بود. او در ابتدای امر آهنگر بود. با دست خود صندوق کوچکی درست کرد و قفل عجیبی به آن صندوق زد که وزن صندوق با آن قفل همه اش یک قیراط بیشتر نبود. آن را به عنوان هدیه نزد سلطان آورد. برخلاف انتظار سکاکی سلطان و اطرافیان او چندان عنایتی به سکاکی نکردند. ولی سکاکی دید مردی وارد مجلس شد، همه اهل مجلس به او زیاد احترام کردند. سکاکی پرسید: این آقا چه کاره است که این قدر مورد احترام ملک و سایرین است؟ گفتند: این آقا عالم و دانشمند است.
سکاکی در همانجا تصمیم گرفت که به دنبال تحصیل علم برود و علم را یاد بگیرد. از آنجا حرکت کرد آمد به مدرسه برای درس خواندن. در صورتی که سی سال از عمرش گذشته بود. استاد هم به او گفت: سن تو زیاد است مشکل است که بتوانی به جائی برسی. اتفاقاً سکاکی بسیار کم حافظه بود. استاد برای امتحان مساله ای از فتوای شافعی به او درس داد و به او گفت بگو:
«قال الشیخ جلد الکلب یهطر بالدباغه» یعنی شیخ گفته پوست سگ با دباغی پاک می شود
🌿🌺🌸🌺🌿🌺🌸
با عرض سلام و ارادت محضر شماعزیزان گرانقدر شب زیبای شما خوبان بخیر و شادکامی
دراین شب زیبا از خدا میخواهیم هرآنچه از خوبیهاست نصیبتان گردد
و تقدیرتان جز خوشبختی
چیـز دیگری نباشـد.
همراهان گرامی 🌙در پناه خدا بوده باشید
@channelsangak