چاشت امروز با حافظ ـــ☘️❤️🦋❤️☘️ــ دوش می آمد و رخساره برافروخته بود تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود جان عشاق سپند رخ خود می دانست و آتش چهره بدین کار برافروخته بود گر چه می گفت که زارت بکشم می دیدم که نهانش نظری با من دلسوخته بود کفر زلفش ره دین می زد و آن سنگین دل در پی اش مشعلی از چهره برافروخته بود دل بسی خون به کف آورد ولی دیده بریخت الله الله که تلف کرد و که اندوخته بود یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ یا رب این قلب شناسی ز که آموخته بود درودهای بی پایانم تقدیم شما بهارورزان گل‌کده ی خوبی‌ها سه شنبه تان سرشار از آرامش و زیبایی و فرخندگی، « بی بی جان » نقل می کرد که؛ عاشق بشید ولی معتاد نه! عادت نکنید که هر روز دوست داشتن‌تون را برای هر که از راه رسید، مصرف کنید. دوستت دارم های‌تون رو پس‌انداز کنید برای اهلش، مراقب باشید که معتادِ هر دوست داشتنی نشید! عشقتون پایدار روز و روزگار تون بر مدار عشق