📨♨️ شما ✍ سلام وقت بخیر راستش ازتون راهنمایی میخواستم نمیدونم چیکار کنم پارسال شب یلدا از طریق گوشی ی پسری بهم پیشنهاد ازدواج داد اولش فکر میکردم الکی میگ و قصدش فقط در حد چت کردنه ولی با خالش و مادرش موضوع رو درمیان گذاشت ی مدت کوتاه باهم اشنا شدیم تا اینک من ب خانوادم گفتم مادرم راضی بود ولی پدرم نه چون اصالتش با ما فرق داشت تا اینک ی خاستگار برام اومد وقتی بهش گفتم ک برام خاستگار اومده ،اومدبا پدرم صحبت کرد و پدرم ازش خوشش اومد ،خودش پسر خوبیه هیچی کم نداره و مثل خانواده خودم مذهبی هستش یکم ک گذشت فهمیدم مادرش راضی نیست چون فکر میکنه ما از روی احساسات همدیگرو انتخاب کردیم ولی اصلا اینطور نیس ،وقتی مادرش گف من راضی نیستم مادرم زنگ زد بهشون تا حرف بزنه ولی مادرش جواب نداد و پیام داد ک لطفا دیگ ب من زنگ نزنید مادرم پیام داد بهشون و گف اک ب این ازدواج راضی نیستین حداقل جلوی پسرتونو بگیرید ک ب دخترم پیام نده و ا اینجور حرفا ، وقتی مادرم این پیام رو داد مادرش بهش گفته بود ک ما بهشون بی احترامی کردیم و فحش دادیم در واقع اینطور نبود مادرش میخواست مارو از هم جدا کنه ،همون روز صب ما دیگ باهم در ارتباط نبودیم و رفت چون فکر میکرد ما بهشون بی احترامی‌کردیم تا ۳ ماه بعد از دوباره حرف زدیم‌ک‌تازه متوجه شد ک‌مادرش بهش دروغ گفته و خیلی ناراحت شد الان هم مادرم و پدرم میگن مشکلی نداریم یا خود پسره چون خیلی پسر خوبیه ولی تا مادرش راضی نشه دختر بهشون نمیدیم من خودم وخانوادم مذهبی هستیم و اون پسر هم همینطور مذهبیه هیچ مشکلی باهم نداریم فقط مادرش راضی نمیشه پدرم میگ ب صلاح نیس مادرم هم همین حرفو میزنه ولی ما همدیگرو خیلی دوست داریم نمیدونم الان باید چیکار کنم😔 چندتا خاستگار هم اومد ولی رد کردم چون فقط اونو دوست دارم تروخدا خواهش میکنم راهنماییم کنین نمیدونم چیکار کنم واقعا از طرفی دوسش دارم نمیتونم ولش کنم از طرفی مادرش فقط خداخدا میکنم راضی شه و اینک من اصلا از ارتباط با نامحرم خوشم نمیاد و هیچوقت با پسری در ارتباط نبودم چون مذهبی هستم و اعتقاد دارم ک گناهه ولی اشنایی من با این پسر به قصد ازدواجِ و واقعا هم تصمیم خودمونو گرفتیم خانواده من هیچ مشکلی با خود پسره نداره فقط میگن ک باید مادرش راضی بشه همین همون اول هم بهشون گفتم ک من اهل دوستی های کوتاه و چت نیستم باید ب خانوادتون بگین و بعد از یکم اشنایی ایشون هم با خالش و مادرش حرف زد من هم ب خانوادم گفتم و با اطلاع خانواده ها باهم حرف‌میزدیم برای اشنایی ولی اخر مادرش گفت ک شما از روی احساسات انتخاب کردید همدیگر ازتون کمک خواستم چون واقعا دیگ نمیدونم چیکار کنم هم اون اقا منو میخواد هم من دوسش دارم نمیتونم قیدشو بزنم چون اگ میتونستم همون ۳ماه ک نبود فراموشش میکردم ولی نشد هرکاری‌کردم نشد😔😔میترسم با کسی مشورت کنم بگه فراموشش کن تروخدا کمکم کنین 🙏🙏