✉️ 👇👇 🔴 بلند ،ولی قابل تامل هست،توی چند پست قرار میدم!!👇👇 با سلام به مدیران وهمراهان بزرگوار🍂🍁🍃🍁🍂🍃 من تو خانواده مذهبی بزرگ شدم خیلی مقید به همه مسائل بودم.تا بعد ازدواج ساکن تهران شدم .تنها وغریب. شوهرم کارش یه جوری هست که اول صبح بره ساعت 11 شب میاد خونه.منم خیلی تنها بودم کسی رو نداشتم رفت وآمد کنم . اوایل گوشی ساده داشتم به دور از فضای مجازی و آلوده شدن به چت با نا محرم ♀♀تا اینکه شوهرم برا تولدم گوشی اندرويد خرید .ای کاش نمی خرید یا لاقل قبل خرید فرهنگ درست استفاده کردنش رو یاد می گرفتم.😔 چهار سال بعد ازدواجمون بود که وارد فضای مجازی شدم .اولش تو لاین بودم توسط دوست ابجيم وارد گروه مختلط شدم.فقط می خوندم مطالب و چت ها رو .کم کم خوشم اومد منم فعال باشم .از این گروه به اون گروه خودمو سر گرم کرده بودم.تا اینکه تو یکی از گروهها که فعال بودم .بیشتر آقایون زیر آبی بودن گروه خانم ها فعال متن و چت.معمولن آقایون دنبال شکار هستن که زیر آب همه چیو تحت نظر دارن که کیو به چه روشی شکار کنن.به دور از آقایون کانال.من از همه گروهها در اومدم.یکی از گروهها خداحافظی کردم رفتم.صبحش دیدم یه نفر پی وی متن فرستاده.منم اشتباه کردم تشکر کردم .همین جوری ادامه داشت تا دو هفته تا رسید به سلام احوال پرسی ولی سرسنگين. تا سه سال ایشون خودشونو پسر دانشجو که مادرش مرده و پدرش نامادری داره که قبول نکرده با اینا زندگی کنه الان تنها زندگی می کنه .وهيچ کسی رو نداره خواست هر از گاهی درد ودل کنه من براش خواهری کنم.منم به شوهرم گفتم اجازه بده هر از گاهی به درد ودل هاشون گوش بدم.شوهرم کلی نصیحتم کرد که اینجا مجازی هست نمیشه اعتماد کنی از کجا معلوم راست میگه نگا به خودت نکن اينقد ساده نباش.هر طوری بود من شوهرمو متاسفانه راضی کردم 😔😔♀تو این سه سال هیچ بی ادبی و چیز دیگه ای ازش نمی دیدم خیلی محترمانه عمل می کردن .تا بعد سه سال یواش یواش تقاضای عکس می کرد .من زیر بار نمی رفتم می گفتم من شرطم این بود بدون عکس و زنگ مثل یه خواهر برات باشم . ...😔 📛⛔️📛⛔️📛⛔️📛 ✍ بر روی خرابه هایِ خاطرات تلخ شما ؛ پلی میسازیم ب نام ؛برای رسیدن به های از دست رفته 💚👇👇 eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772