🔸 چارشنبه سوزی
چارشنبه میشود یک چیز آتش میزنم
میزنند آتش همه من نیز آتش میزنم
رسم ما بودهست آتشسوزی پایان سال
کی کنم از رسممان پرهیز! آتش میزنم
گر ببندد مادرم در، میروم روی تراس
رختها را روی رختآویز آتش میزنم
بچه همسایهی ما صندلی آتش زده
تا که رویش کم شود من میز آتش میزنم
کردهایم آماده کوهی بمب از یک ماه قبل
شهر را با یاری کامبیز آتش میزنم
حین این آتشزدن کامبیز اگر مصدوم شد
بعد از آن با یاری پرویز آتش میزنم
عقدهی آتشزدن دارم چه فرقی میکند؟
هرچه دیدم را فقط یکریز آتش میزنم
عقده دارم از زمانی که چو نزدیکش شدم
مادرم میگفت مادرجیزززز آتش میزنم
حمله خواهم کرد چون قوم مغول درهر طرف
شهر را وحشیتر از چنگیز آتش میزنم
پیرمردی با عصا آهسته رد میشد که من
با تشر گفتم به او بُگریز آتش میزنم
تا که مال من شود سرخی آتش، میروم
هستی خود را جنونآمیز آتش میزنم
هر که مُرد از قوم و خویشانم در این آتش چه غم؟!
زنده باد این رسم شورانگیز آتش میزنم
✍
#احمد_رفیعی_وردنجانی
🌐 به کانال مداحی
#چای_روضه بپیوندید
👇
☫
@chaye_rozeh