🔴 فضیلتهایی از علی (ع) به نقل از مقدّمهٔ شرح نهج البلاغهٔ ابن ابی الحدید معتزلی(۵۸۶-۶۵۶)
✍️ چه بگویم از مردی که دشمنانش به فضل او اقرار میکنند و از انکار و کتمان مناقبش عاجزند.
بهراستی میدانی که بنیامیه حاکمیت اسلامی را در باختر و خاور در دست داشتند و تمام کوشش خود را در خاموش کردن نور او و برانگیختن مردم علیه وی و نسبت دادن انواع عیب و نقص به شخصیت اش به کار بستند و او را بر سر تمام منابر لعنت کردند و ثناگویانش را نه تنها تهدید کرده، بلکه حبس و نابود کردند و از روایت و حدیثی که متضمن فضیلتی برای او بود یا یاد او را بلندمرتبه میساخت منع کردند، تا آنجاکه نامگذاری به نام او را ممنوع ساختند، ولی این همه جز بر عظمت شخصیت او نیفزود.
چونان مُشکی بودکه چون پوشانده شود و پنهان گردد، بوی دلاویزش بیشتر منتشر میشود، یا به سان خورشید، که نورش با کف دست در پرده نمیشود... .
چه بگویم دربارهٔ مردی که هر فضيلتی به او منسوب است و هر گروهی به او منتهی، و هر طائفهای به سوی او جذب میشود؛ پس او رئيس فضائل و سرچشمهٔ آن است و قهرمان و پیشتاز عرصهٔ آن و بعد از او هرکسی که در فضایل اخلاقی درخششی داشت، وامدار، دنبالهرو و پیرو اوست.
همان طور که میدانی اشرف دانشها، دانش الهی است...؛ خداشناسی برگرفته از سخنان او و منقول از جانب اوست، و به او پایان مییابد و از او سرچشمه میگیرد... .
از دیگر علوم، فقه است، که آن حضرت استوانه و اساس آن است، و هر فقیه مسلمانی بر خوان او نشسته است و از فقه او مستفید میگردد... .
هرکسی میداند که عُمَر در بسیاری از مسائل که بر او دشوار مینمود به علی و دیگر صحابه مراجعه میکرد و مکرراً گفته است: «اگر علی نبود عمر هلاک شده بود.»، «خدا نکند مشکلی برایم روی دهد و علی در آنجا نباشد»، «در مسجد هیچ کس حق فتوا دادن در حضور علی را ندارد.»
چون از ابن عباس پرسیدند که نسبت علم تو با علم پسرعمویت چگونه است، گفت: «مانند قطرهای باران در برابر اقیانوس!»
از جملهٔ دیگر علوم، علم طریقت و حقیقت و تصوف است. صاحبان این فن در تمامی سرزمینهای اسلامی به او ختم میگردند و سلسلهٔ خود را به او پایان میبخشند.
از دیگر علوم، علم نحو و لغت عرب است. همگی مردم میدانند که او علم نحو را ابداع و ایجاد کرد و کلّیات و اصول آن را بر ابوالأسود دوئلی املا کرد.
اگر به خصایص اخلاقی و فضایل نفسانی و دینی رجوع کنی، او را پیشاپیش همه و فاتح قلهٔ فضایل خواهی یافت.
اما شجاعت؛ همانا علی شهرت شجاعان پیش از خود را از ذهن مردم فراموشاند. او هیچگاه فرار نکرد و از هیچ لشکری نهراسید.
اما قدرت جسمانی و نیروی بدنی او ضربالمثل است. او با کسی نجنگید مگر او را درهم کوبید.
بخشش و کرم او آشکار است. پیوسته روزه میگرفت و طعام خود را به دیگران میبخشید. ذَهَبی گفته است که علی سخاوتمندترین مردم بود. هرگز به سائلی نه نگفت. با آنکه تمام دنیا جز بخشی از شام در دستش بود، هیچ میراثی از خود به جا ننهاد.
در مقابل گناه صبورترین بود و در برابر بدی دیگران باگذشتترین.
در جنگ هشدار میداد، انکس که فرار کرد نباید تعقیب شود و مجروح و اسیر نباید کشته شود و هرکس سلاح بر زمین گذارد در امان است. همچنین اموالشان را نگرفت و زنان و فرزندانشان را اسیر نکرد و چیزی از اموالشان را به غنیمت نبرد.
در جنگ صفین سپاه معاویه آب را به روی لشکریان علی بستند اما هنگامی که سپاه علی بر آب مسلط شد، به او گفتند که آب را از آنان بازگیر تا هلاک شوند اما او نپذیرفت.
در جهاد، نزد دوست و دشمن معلوم است که او سید مجاهدین است.
او امام فصیحان و بلیغان است و در وصف سخنش گفتهاند: فروتر از کلام خالق و برتر از سخن مخلوق.
نرمخویی و خوشرویی او مثل است.او سید پارسایان بود و بیهمتا. هرگز از غذایی سیر نخورد. پوشاک و خوراکش از همهٔ مردم خشنتر بود... او دنیا را طلاق داده بود، درحالیکه اموال از تمامی بلاد اسلامی جز شام، به سوی او میآمد.
در عبادت، عابدترین مردم بود و بیش از همه نماز میگزارد و روزه میگرفت.
همگان متّفقند که در عهد پیامبر در حالیکه غیر از او کسی قرآن را حفظ نمیکرد، او قرآن را از بر مینمود و او اولین جمعکنندهٔ قرآن بود.
در سیاست، بسیار شدید بود و در راه خدا سازشناپذیر.
چه بگویم دربارهٔ مردی که پدرش سید بَطحا و شیخ قریش و رئیس مکه بود و همسرش بانوی بانوان عالم و دو پسرش آقای جوانان بهشت... .
چه توانم گفت دربارهٔ کسی که از همهٔ مردم در هدایت و ایمان به خدا سبقت گرفت و نخستین مردی بود که به رسول الله ایمان آورد.
اگر بخواهم فضایل او را شرح بدهم، باید کتابی هماندازهٔ این کتاب یا مفصلتر از آن بنگارم.