از غیبت کردن نفرت داشت و دروغ را بدترین گناه می‌دانست. در هر محفلی که صحبت از غیبت و تهمت به کسی به میان می‌آمد، سعی می‌کرد با آن مقابله کند و غیبت کننده را از آن کار بر حذر دارد و با منطق و استدلال از او می‌خواست که از غیبت کردن بپرهیزد. محمدحسین به موضوع حفظ بیت‌المال بسیار حساس بود. در هر جا که مسئولیتی داشت به هیچ وجه اجازه نمی‌داد از اموال بیت‌المال در جهت امور شخصی استفاده شود. صادق‌القول وقتی که تصمیم به ازدواج گرفته بود به هر جا که برای خواستگاری می‌رفت دو مطلب را متذکر می‌شد؛ یکی اینکه صرع دارد و دیگر آنکه تا جنگ هست او هم به جبهه می‌رود. به همین خاطر بود که چندین خانواده به او جواب منفی دادند اما او باز هم صادقانه حرف خود را می‌زد. بیعت اعتقادی در جنگ و جهاد تبعیت از فرماندهی یک اصل است. اما از آنجایی که بیعت رزمندگان اسلام بیعت اعتقادی و ایمانی بود، این تبعیت جلوه مقدسی می‌یافت. آنها که اخلاص بیشتری داشتند، تبعیت بیشتری نیز داشتند. محمد حسین هم همین گونه بود. درباره دستور فرمانده هیچ کوتاهی نمی‌کرد. خیلی جدی و کوشا بود. وقتی بعضی از بچه‌ها می‌خواستند در برابر دستور فرمانده اما و اگر بیاورند، با جدیت مقابل آنها می‌ایستاد و می‌گفت: او فرمانده ماست و به رهبر و امام وصل است. دستور او دستور امام خمینی است و سرپیچی از آن صحیح نیست. اگر ما واقعا سرباز و بسیجی امام خمینی هستیم باید تمام تلاشمان را برای اجرای دستور فرمانده مان انجام دهیم.