خدا گذاشت تو را تا مرا محک بزند تو را گذاشت به زخم دلم نمک بزند تو را گذاشت سر راه من، که سبز شوی و بعد سیب... که شاید به من کلک بزند! نه عدل نیست! ولی آفرید از آغاز دل مرا که برای دل تو لک بزند به چشم‌پوشی آمد طلای ناب گرفت مسِ وجود مرا تا به سنگِ شک بزند مرا شقایقِ داغ آفرید و تشنه گذاشت بهانه کرد که یک سر به قاصدک بزند تو را به‌قاعده شیرین گذاشت در شعرم گذاشت تا به غزل‌هام ناخنک بزند و روزهای جهان بس نبود، شب‌ها هم تو را گذاشت به زخم دلم نمک بزند ✍جمشید_عباسی 💙🌷💙