به قداست آن چهار غرور مردانه ترک برداشته که ساعت یک و سی دقیقه بامداد در خیابان کارگرشمالی به گوشه ای نشسته بودند و میان شادی خلق الله به آن آینده پیش نیامده از شوت دقیقه نود و پنجی مهدی طارمی لبخند حسرت میزدند... به حرمت بی خاطره ترین نسل ایران با تیم ناکام در ضربات پنالتی... به همان لحظه بوسه سامان قدوس به توپ و خواهی نخواهی "این یکی گل میشود"ی که همه ایرانی ها در دلشان گفتند و چند ثانیه انتظارشان تا چشیدن طعم دومین پیروزی یک ملت در جام جهانی... به عشق بازی با مراکش که خاطره اش از فیلم‌کازابلانکا هم ماندنی تر شد، به عشق بازی با اسپانیا و آن توئیت دل پیرو که میگفت "ایرانی ها جوری از دروازه‌شان دفاع میکردند که انگار فردایی وجود ندارد"، به عشق بازی با پرتغال و آن آغوش مادر و پسری بیرانوند که انگار بچه ای را از میان لگدهای نحس ناپدری اش در امان خود جای داده... به نام خدا و به نام تیم قهرمان ایران... یاعلی(ع) مدد! @chobealef