🔴 ما و خیریه‌ها... یا ... شاید کارمان خیلی هم "خیر" نباشد! 🔶 دیشب در جریان وضعیت بشدت ناامیدکننده خانواده‌ای در حومه تهران قرار گرفتم که احتمالا باید قید خانه پنجاه‌متری فعلی‌شان را هم بزنند، مردد بودم که شماره‌حساب بگذارم و مقداری مقدور برایشان پول جمع کنم یا نه که سوالی همیشگی ذهنم را مشغول کرد... خوابیدم و صبح که بیدار شدم باز با یک موج جدید استوری برای جمع آوری پولی اندک برای یک مستمند واقعی که طبق معمول مشکل کرایه خانه داشت مواجه شدم، این بار دیگر خوابم نمی‌آمد تا جواب سوال را به لالایی شبانه بسپارم! ۱- نمی‌دانم دقیقا مشکلات چند نفر با همین جمع‌آوری کمک‌های مردمی در قالب کارهای خیریه‌ای حل شده و سایه آرامشی ولو موقت بر سر چند خانواده در زیر پونز این شهر افتاده، مهم هم نیست بدانم چون نه دعوا بر سر عدد است و نه سوال اندازه‌گیری این میزان خوشبختی... عمده ما سعی می‌کنیم ولو اندک هم که شده در چنین شرایطی به محرومان کمک کنیم، با تعدادی خیریه ارتباط داشته باشیم و نهایتا نیز از این کمک کردن خوشحال می‌شویم... اما متاسفانه من هیچوقت خوشحال نشده‌ام و بعد از مشارکت در جمع‌آوری باقی‌مانده پول مورد نیاز برای افزایش اجاره‌خانه نیازمندان عذاب وجدان گرفته‌ام! ۲- بی‌احساس؟ سنگدل؟ خودخواه؟ خون‌آشام؟... نه هیچکدام اینها نیستم(لااقل به ظن خودم) اما سعی می‌کنم "اسباب‌بازی" هم نباشم و از خودم سوال کنم از کمکهایی که با خالص‌ترین نیت‌ها جمع شده چه کسی بیشترین سود را برده، نیازمندی که فهمیده یک سال دیگر می‌تواند در آلونک اجاره‌ای خود ساکن باشد یا صاحبخانه‌ها و سوداگرانی که دستمزد فشارشان بر شانه‌های مستنمدان را از کار خیر ما به دست می‌آورند؟... به نظر خیر این کارهای خیریه‌ای بیشتر جیب دومی را پر میکند تا دستان اولی را! ۳- وقتی در یک "سیستم نابرابر" کم‌کارترین‌ها مالک دارایی پرکارترین‌ها میشوند، کمک به نیازمندان هم لاجرم نابرابری را بازتولید می‌کند، فقط با چشم بستن به "عامل فقر" و تمرکز به "مصداق فقیر" وظیفه خود را تغییر می‌دهیم، یعنی همان‌کاری که خیریه‌ها می‌کنند... همیشه خیرینی که به فقرا کمک می‌کنند تقدیس می‌شوند و مصلحینی که به ریشه فقر اشاره می‌کنند مورد هجمه قرار می‌گیرند چون هرقدر که سوژه فقیر خریدار دارد سوژه فقر عاملی خطرناک شمرده می‌شود! ۴- اینکه یک منبری مشهور درد تحقق نیافتن ظهور(بعنوان عالی ترین مصداق تحقق عدالت را) در ثروتمند نبودن متدینین میابد ضلع کوچکی از همین نگاه است، نگاهی که فقر را محصول یک سیستم نمی‌داند، نتیجه متدین نبودن ثروتمندانی می‌داند که صدقه نمی‌دهند، یک "نابرابری مقدس" که در آن فقر فقرا وسیله سعادت متدینین ثروت می‌شود! @chobealef