۱- من عمیقا به آن تشیع که قرار است امامش "شاید این جمعه بیاید...شاید!" کافرم! دست خودم نیست نمیتوانم بپذیرم که خدا با مردم شوخی داشته باشد، امامی را محو کند و بعدها بگوید در خماری اش بمانید تا دوباره ظاهرش کنم... حالا هم که ظاهر شد قرار است با خواندن چند ورد و دعا کل لشگرهای ظلم و جور جهان را ریشه کن کند و نظامی عادلانه به پا سازد... چرا باید خدا میان مردمش فرق بگذارد و این نعمت بزرگ را نصیب نسلی کند که "نشسته" در آرزوی آمدن امامش بوده! اصلا اگر قرار بود که بدون تکان خوردن مردم با یک معجزه تمامی ظالمان سرکوب و نابود شوند، چرا از اولین پیامبر تا به حال کسی به سراغ این معجزه نرفت تا همه چیز اصلاح گردد و این همه ظلم جهان را فرا نگیرد؟ من برای این انتظار نیم ساعت هم منتظر نمی مانم... من عمیقا به تشیعی ایمان دارم که در آن امامی سالها منتظر است تا شیعیانش به سمت او "حرکت" کنند، قرار نیست او بیاید، قرار است ما به او برسیم، او راهی را گم نکرده ما به بیراهه زده ایم... انتظار برای من رسیدن به آن جایی است که همه در گرد امامی یکی میشوند! ۲- شاید میان تمامی جذبه های پیاده روی اربعین همین شباهتش با مفهوم انتظار بود که مرا جذب خود کرد... آیینی که شرکت کنندگانش را به حرکت وا میدارد، همه به یک مقصد فکر میکنند، خادمانش به دیگران خدمت میکنند تا سریعتر این مسیر طی شود... این حرکت جمعی، این قبول رنج فردی برای پیوستن به یک قیام جمعی، این مقصد مشترک، اینها همگی همان چیزها بود که برایم اربعین را از تمامی مناسک و آیین ها متمایز میکرد... یک تمرین برای طی کردن راهی مشترک، یک آیین که قرار نیست شاید امروز یا فردا امام حسینش بیاید و شاید نیاید، یک گذار از "شاید" او بیاید به "باید" ما برویم هدفمند... من برای این تشیع حاضرم هزاران سال پیاده روی کنم و انتظار رسیدن داشته باشم! ۳- یاس را درک میکنم، درد را حس میکنم، شرایط را متوجهم، اما به سکون مومنانه مسلمانانی که کناری می نشینند و میگویند دیگر کاری نمی کنیم تا او بیاید سخت انزجار دارم... چه میشود که انتظار عدالت را با تحمل ظلم جمع میکنیم؟ این چه قیامی است که شرطش تقیه و سکوت شده؟ این چه انتظار مبتذلی است که مصلحش در گوشه ای از تاریخ گم شده و ما برای پیدا کردنش آگهی روزنامه میدهیم؟... انتظار یعنی حرکت! یعنی شاید این جمعه برسیم شاید... @chobealef