1⃣یا رب مباد کز پا جانان من بیفتد درد و بلای او کاش بر جان من بیفتد 2⃣من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد 3⃣یک کردم ای روا نیست دردانه‌ام ز گریان من بیفتد 4⃣ماهم به انتقام ظلمی که کرده با من ترسم به درد و من بیفتد 5⃣از گوهر مرادم چشم امید بسته است این نیست کاندر دامان من بیفتد 6⃣من خود به سر ندارم دیگر هوای سامان گردون کجا به فکر سامان من بیفتد 7⃣خواهد شد از ندامت دیوانه گر آن پری به دستش دیوان من بیفتد ✅ کانال استاد شهریار 🆔 @ChShahriar