دوستانهها💞
دوستانهها💞
ـبالاخره اون دو ساعت تموم شد و یه زنی اسمو فامیلم رو خوند و دکتر بلند شد و رفت و برگه رو گرفت، اومد
کدوم زن داداش؟!!! کدوم برادر زاده!!! کدوم ارباب زاده!! اگه میدونست ارباب تاکید کرده بچه اوردنم مساویه با مرگه خودم بچم اینجوری نمیگفت. ارام:الهی عمه فداش بشه که میخواد بشه شیرینیه عمارتمون بعد دوباره دستشو رو شکمم به حرکت دراوررد. ارام:اخه این بچه تکه، یکی یدونس، گله تو خونس، بچه ی اربابه، بچه ی داداش اربابمه، نور چشممه......... سوگل نمیدونم دعا کنم به کی بکشه.... اگه به تو بکشه خیلی خوشگل میشه، اگه به داداش اربابم بکشه خیلی جذاب میشه..... خدایا ترکیبی از جفتشون بشه دیگه طاقت نیووردمو زدم زیره گریه. _تمومش کن ارام، تمومش کن این بچه ام مثله من سیا بخته... ارام:زبونتو گاز بگیر سیاه بخت چیه؟!!!! حاال میبینی اگه داداش بفهمه بار داری چه ها که نمیکنهههه، کولاک میکنه کولاک..... کله روستارو چراغونی میکنه.... _کدوم چراغونی.... دلت خوشه!!!! ارباب گفته اگه بچه دار شم هم اون بچه رو هم منو میکشه..... داری چی برا خودت میگی!!!! اگه ارباب بفهمه باردارم کاری میکنه که کله روستا برامون ختم بگیرن. ارام با ناباوری نگاهم کرد. ارام:نههههه، چی میگی!!!! داداش ارباب انقدر سنگ نیست. دسته ارامو گرفتمو شرو کردم به التماس. _ارام تورو خدا.... ارام جونه عزیز ترین کست.... کمکم کن... ارام کمکم کن از اینجا برم..... ارام بخدا اگه اینجا بمونم ارباب بچم و میکشه... ارام اگه ارباب بفهمه ازش بچه دارم تیکه تیکم میکنه.... ارام بخدا ارباب این بچه رو نمیخواد.....ارام نابودمون میکنه.... ارام این بچه هیچ گناهی نداره....ارام بی گناهه... ارام:سوگل اروم باش، داداش اربابم ادمه، انسانه، دل داره، اون نمیتونه بچه ی خودشو بکشه، اون حرفارم بهت زده تا بترسونتت که حامله نشی.... _تو ارباب و نمیشناسی!!!! ارباب نمیخواد سر به تنه من باشه... نمیدونی داره چه اتتقامی از ما میگیره؟؟؟!!! ارام اگه نجاتم ندی ارباب محوم میکنه.... ارام من نمیخوام این بچه تاوانه گناهی رو که پری کرده رو بده، ارام من نمیخوام بچمم مثله من یه قربانی بشه... ارام کمکم کن..... ارام:تو رو خدا گریه نکن.... اشکات جیگرمو میسوزونه، شرمندم میکنه.... باور کن نمیتونم کاری برات بکنم... تعادله اعصاب نداشتم. بلند بلند زدم زیره گریه. اشکم یه لحظه هم بند نمیومد که صدای دکترو شنیدم. دکتر:سوگل خانم بسه... با این همه گریه خودتونو نابود میکنین، الان ضعیفین به بچتونم اسیب میرسه. از بودنش تو اتاق تعجب کردم. دکتر:همه ی حرفاتونو شنیدم، من کمکتون میکنم، انقدر به خودتون فشار نیارین. _دکتر، نمیتونم اروم باشم، قلبم داره تو حلقم میزنه، مطمعنم اگه ارباب بفهمه منو این بچه رو نابود میکنه. ارام:سوگل جان، اخه تو چرا انقدر بدفکر میکنی؟؟؟ خدا رو چه دیدی، اومدیمو داداش ارباب اصلا اونجوری که تو فکر میکنی نشد و کاری بکارتون نداشت. _ارام، چرا خودتو به اون راه میزنی!!!! ارام:سوگل ... _خدایا.... ارام من به چه زبونی بهت بفهمونم، ادمی که بچه منو میخواد چیکار؟؟؟!!!! ادامه دارد... 🍃🍂🍃