📚 داستان پندآموز 📝 دیگ 🔹شخصی از همسایه‌اش دیگی را قرض گرفت. چند روز بعد دیگ را به همراه دیگی کوچک به همسایه پس داد. وقتی همسایه قصه دیگ اضافی را پرسید، وی گفت: "دیگ شما در خانه ما وضع حمل کرد."! چند روز بعد، آن شخص دوباره برای قرض گرفتن دیگ به سراغ همسایه رفت و همسایه خوش‌خیال این بار دیگی بزرگتر داد به این امید که دیگچه بزرگتری نصیبش شود. تا مدتی از آن شخص خبری نشد. همسایه به در خانه وی رفت و سراغ دیگ خود را گرفت. او گفت: "دیگ شما موقع وضع حمل در خانه ما فوت کرد." همسایه گفت: "مگر دیگ هم می‌میرد؟ چرا مزخرف میگویی!!!" و جواب شنید: "چرا روزی که گفتم دیگ تو زاییده نگفتی که دیگ نمی‌زاید. دیگی که می‌زاید حتما مردن هم دارد." 🔸و این حکایت اغلب ما مردم است هرجا که به نفع ما باشد عجیب‌ترین دروغ‌ها و داستان‌ها را باور می‌کنیم اما وقتی کوچک‌ترین ضرری به ما می‌رسد حتی شاید حقایق را هم منکر شویم.‌‌ ❄️🌨❄️❄️❄️🌨❄️❄️❄️