برایتان مینویسم ای مرد ترین مرد جهان.... حال که برایتان مینویسم‌ دلم پر می‌کشد برگردم به همان دوره ای که با خوشحالی با رفقایم برا انتخابات بالا و پایین می‌میپریدیم و صغرا کبرا میچیدیمو با هر کسی از راه می‌رسید بحث می‌کردیم ..... آن روزها طمع راضی کردن مردم برای انتخابات مارا چنان غرق کرده بود که تلخیه اینکه هنوز سنمان به رای دادن نمی‌رسد حس نمیشد ....امید اینکه برای دوره ی بعدی دستمان جوهری شود به رای به شما دلمان را شاد می‌کرد....... ولی خب ‌....ما هرچه میکشیم از امید است....از انتظار است ....راستش را بخواهید دلم سخت می‌گیرد وقتی فکر میکنم که شما دیگر نیستید ....بغض عجیبی طنین انداخته در گلویم ..... راستش را به ما بگویید دیشب که حاج قاسم به دیدنتان آمد سلام مارا به او رساندید ؟ یا با حاجی جان گفتیدو خندیدید به این حال زار و نزارمان‌..... خوش به حالتان اقا سید ....خوش به حالتان که راحت شدید ....خسته نباشید ....آخر شهید ابراهیم هادی گفت استراحت باشد بعد از شهادت ....حالا بروید و استراحت کنید ...به ما مردم همیشه طلبکار هم فکر نکنید .... سلام مارا به باقی خوش غیرتان برسانید .... دلمان سخت برای همه ی شما تنگ میشود ‌...هوای مارا داشته باشید ....:)) تو می‌روی به سلامت سلام ما برسانی..... 🏴 @Clad_girls | دختران چادری