... چقد دلم لک زده برای ایستادن در پشت ورودی های حرم امام رئوف و خواندن اذن دخول ... دلم لک زده برای رد اشکهای داغی که بی هیچ واسطه ای گونه هایت را نوازش می دهند ... دلم ایستادن و زل زدن به پنجره فولاد و زمزمه های پر از راز و نیاز بیماران و آرزومندان و ... را می خواهد ... دلم رقص پرچم سبز روی گنبد طلایی حرمش را می خواهد ... دلم نوازش خنکای عطر حرمش را مطالبه می کند وقتی نزدیک ضریح باصفایش می شوی ... دلم نشستن در ایوان مقصوره صحن گوهرشاد را التماس می کند ... ایوان طلا ... روبروی ضریح ... دار الهدایه ...دارالحجه... صحن جمهوری ...صحن آزادی...ورودی شیخ حرعاملی... دلم چه تقاضاها که ندارد ... ... کاش تمام روزها و شب هایم در حرم مولای مهربانی ها سپری می شد ... ••┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•• 💓 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057