#اربعین
از ورودی مهران تا لب مرز ایران و عراق با پای پیاده سختی هموار می شود...
کوله پشتی عشق بر دوش و چادرمهر برسر قدم به قدم و هر قدم برای رسیدن به معشوق....
وارد خاک عراق که شدم همه احترام میگذاشتند مهم نبود که دکتری، سرهنگی، دبیری ،کارگری، فقیری، پول داری یا هرچی مهم این بود که زائر اربابی....
پایت که به مرز عراق میرسد کرامت ها و مهمان نوازی هایکی پس ازدیگری نمایان میشود.....
حب الحسین یجمعنا:این یعنی وحدت ،یعنی همبستگی....
از نجف آن شهر رویایی من تا کربلا همه یک صدا میگفتند:" حسین"
عمود به عمودمی رفتیم به عشق عمود ۱۴۴۵.....
مهمان نوازی ها بینهایت بود...
شخصی چیزی برای پذیرایی نداشت اما وسط جاده ایستاده بود و با ادکلن اش زوار را معطّر می کرد..
کودکی دستمال کاغذی دستش بود و به زائر هامی داد....
همینقدر بی ریا....
بساط ماساژ هم که همیشه بر پا ؛بود عراقی ها آبله پا که می دیدند بغض شان تبدیل به اشک می شد آخر ۱۴۰۰ سال پیش آبله ای بود که تازیانه ها آن راماساژ میدادند..
از چای عراقی هم که هر چه بگویم کم است؛ چای عراقی با آن نصف لیوان شکر انتهااستکان نیست که شیرین است بلکه خاطره شیرین کربلا آن را شیرین میکند...
اینجاست که شعر سهراب عزیز تغییر می کند: دوست را در آغوش موکب باید دید
عشق رااز طعم چای عراقی باید جست
حتی اگر تا به حال نرفته باشی تصور این وقایع برایت دشوار نیست....
مدام در طول راه با خودم می گفتم کاش این مردم نازنین ۱۴۰۰ سال پیش می بودند تا:
قتلگاه میزبان سر الله نشود....
نینوا در نینوا گم نشود....
خواهری ز فراق برادر کمرش خم نشود...
کربلا در کربلا گم نشود ....
دخترک زیر پا له نشود.....
تازیانه در تازیانه گم نشود....
خار مغیلان بر پای سه ساله نشود....
آبله درآبله گم نشود..
وهمه این فکر ها به برکت قدم گذاشتن درجاده عشق است اصلا پیاده روی اربعین برای این است تا مقداری تداعی کند وقایع را که چه گذشت به آل الله....
چندروزی دیدن معشوق به درازا میکشد....
درجاده صدای اذان بلند می شود ویکی می پرسد: عمود چند است؟
پیرمردی هم بالبخند میگوید :مرحبا بکم یازوار....
واین یعنی وصال یار :)
#خاطرات_اربعین #ارسالی
#جامانده
#زینب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔴 عضو شوید ⇩⇩⇩
🏴 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057