رهبر خوبم سلام... حال دلتان خوب است؟ اقا جان این روزها دغدغه فرزندانتان حال دل شماست... حالتان که خوب باشد حال دل ما نیز رو به راه می شود... رهبرم! نمی دانم آن روز و در این تصویر، چه گذشت میان شما و امام رئوف... چرا اینگونه بر مضجع شریف امام رضا تکیه کردید... نمی دانم چه گذشت میانتان! اما... اینگونه متوسل شدنتان به آغوش پدر کمی ما را نگران کرد که نکند خبری در راه است که این چنین دست بر عمامه شریفتان برده اید و نجوا کنان راز دل میگویید با آفتاب هشتم... هنوز چند روزی از این تصویر ماندگار نگذشته بود که آتش اغتشاش به جان این ملت افتاد و سوزاند قلب و روحمان را! نمی دانم تصورم درست است یا نادرست... اما این حال شما برایم تداعی‌گر حال دل ما بود در این روزهای سرد دلهره.. تداعی گر کشوری که گرگ‌های داخل و خارج به جانش افتاده بودند تا بدرند و تکه پاره کنند آن را! تداعی گر فتنه و آشوب و اغتشاش خودمانیم، بعضی از ما کمی ترسیده بودیم که چه می شود پایان این تلخی ها... اما این بار نیز،همانند تمام برهه‌های حساس دیگر پدرانه، مقتدرانه، پیروز و قدرتمند به داد دل ما رسیدید و فصل الخطاب این حوادث را در یک جمله روانه قلب هایمان کردید: ولا تهنوا ولا تحزنوا و انتم الاعلون ان کنتم مومنین چقدر آرامش بخش بود طنین صدایتان... قلب هایمان آرام و پر امید و گام هایمان استوار شد شاید اجابت توسل آن روز به امام رئوف همین باشد: انتم الاعلون یعنی بشارتِ ایران استوار وانقلاب ماندگار پس این بار نیز به معجزه نفس گرمتان کنارتان می ایستیم پر انگیزه و قدرتمند تا روز ظهور... ✍آينــــــــــﮫ