مویه های باد که در لابه لای درختان می پیچد اشک در چشم احساسم موج می زند از جایی دیگر، به یاد نمی آورم لطافت گلبرگهای عاطفه را... نفرت مثل باد می وزد و ازپوست تنمان عبور میکند وحفره های خالی زیادی را پُر میکند تمام ما آدمها ابرهایی بودیم، باحفره هایی بزرگ در آسمان آبی آمدیم تا حفره های خالی احساس همدیگر راپُر کنیم اما تنهایی شکوفه های پیراهنمان را پژمرد و احساسمان را سیاهپوش کرد آنقدر پُر و خالی شدیم از تنهایی تا یادمان رفت، روزی چگونه باعشق و دور از نفرت شروع کردیم..... ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖