از او که فاصله میگیرم، لبخندی از جنس نبات به رویم میزند و پر مهر میگوید:
#دلت تنگ بود، آره؟!
-میشه
#دلتنگت نشد؟! میشه عاشـــق نگاهت نشد؟! تو جایِ من!! ببین میشه جای من باشی و
#عاشق نشی؟! این
#دل اسمش برای منه! اصلش مال تو هست! سند خورده به نامت!
-یاس! عاشقــــم نباش،
#جانم باش!
دستش را دور گردنم حلقه میکند و مرا به سمت خودش میکشد. آرام و لطیف با صدایِ جذاب مردانهاش میگوید:
- این نفس کشیدن فقط به
#عشق تو هست! عشق کمه برای تفسیرش! تو جانِ این دلی! فکر کنم خدا به دلِ
#عاشقت رحم کرد...
😉
http://eitaa.com/cognizable_wan