میروم من از کنار دو حرم با دل بشکسته و چشم ترم می روم دیگر ز بین الحرمین از کنار قبر عباس و حسین میروم اما دلم جا مانده است قلب مجروحم در این جا مانده است میروم با اشک و آه و زمزمه میهمان تو، عزیز فاطمه می‌روم اما وجودم پر غم است هرچه گویم زین پذیرایی کم است گرچه بدبودم پناهم داده‌اند میهمانم کرده راهم داده‌اند عاشقان حال و هوایی داشتیم در کنار هم صفایی داشتیم سوختیم با هم میان خیمه گاه گریه ها کردیم یاد قتلگاه جسم و جانم غرق عطر یاس شد میزبان دیگرم عباس شد زائری بودم پر از جرم و گناه شیعه ی پاکی شدم با یک نگاه زاین همه لطف و عطا شرمنده ام از شما دم میزنم تا زنده ام تا نفس آید دگر جان بر لبم یاد اشک و ناله های زینبم یک طرف ام البنین را نورعین یک طرف نور دل حیدر حسین یک طرف نور خداوند مبین یک طرف بر شیعیان حبل المتین یک طرف روح صلات،رمز حیات یک طرف در عالمین با ب النجات یک طرف از نسل خیراالناس بود یک طرف مولایمان عباس بود یک طرف شمع وجود عالمین یک طرف عباس علمدار حسین یک طرف سر تا به پا نور خدا یک طرف پا تا به سر مهر و وفا یک طرف داده تمام هستی اش یک طرف مشکل گشا بیدستی اش یک طرف زهران نسب،حیدر خصال یک طرف با عزت و جاه و جلال یک طرف بر شیعیان یار و حبیب یک طرف بر دردهای ما طبیب یک طرف ارباب مظلوم (رضا ) یک طرف فرمانده کل قوا https://eitaa.com/coyeshg/153