🔸 این اطمینان از عدم پاسخ ایران باعث وقاحت بیش از پیش او شده و به همین دلیل پا را از گلیمش درازتر کرده و برای ایران شرط و شروط می گذارد. آخرین موضعگیری علیف که برآمده از رفتار ایران در برابر اقدامات او بوده به خوبی نشان میدهد که او یا به خوبی از داخل ایران تغذیه میشود یا اینکه به خودش خیلی مطمئن است در غیر این صورت یک رژیم دیکتاتوریِ فاسدِ وابسته که همه چیز در دو نفر (علیف و زنش) خلاصه میشود و به نسبت قدرت و جایگاه ایران در منطقه و جهان اصلا عددی محسوب نمیشود نباید این همه جفتکپرانی کند.
🔸در یک قیاس باید گفت که عوامل متعددی باعث شده تا الهام علیف اینگونه جفتکپرانی کرده و فکر کند که در قبال کارها و رفتارهایش هیچ واکنشی نخواهد دید. در مقابل تعطیلی سفارتش در تهران و فعال نگه داشتن کنسولگریاش در تبریز که محل فتنهگری، جذب جاسوس و هدایت کردن جوانان خوشقلب آن منطقه به افکار فاشیستی پانترکیسم، سکوت دولت و کلاً سیستم تصمیمگیری ایران بسیار عجیب بود. در حقیقت، تا زمانی که او دست به اخراج شش دیپلمات ایرانی در باکو با آن فضاحت نزد، کسی در تهران هیچ واکنشی نشان نداد.
🔸در حقیقت، آن واکنش نیز همانگونه که در بالا گفته شد، بیش از دو هفته مخفی ماند! اگر در همان روزی که دیپلماتهای ایرانی به تعداد شش نفر از باکو اخراج میشدند ایران نیز دست به اقدام تلافیجویانه میزد بدون شک علیف میفهمید که نگاه و تصمیم در تهران عوض شده، اما مخفی کاری، مماشات، از خودگذشتی و تلاش برای تغییر نگاه رژیم مافیایی حاکم بر باکو در سه تماس تلفنی چند ساعته وزیر امور خارجه کشورمان با وزیر خارجه خانواده علیف، سکوت در برابر توهینها و حتی دستگیری دو نفر از اعضای جنبش حسینیون به درخواست مستقیم علیف، به دیکتاتور باکو ثابت کرد هر چه جلوتر بیاید، جا برای عقبنشینی تهران وجود دارد.
🔸به عنوان مثال، نه رژیم باکو بزرگتر از عربستان و نه قدرتمندتر از آل سعود است و نه علیف جایگاه و زورش از محمد بن سلمان بیشتر، اما چگونه شد که رژیم سعودی با آن همه ادعا و زورِ بازو ناچار شد در نهایت تن به عادی سازی روابط با ایران داده و فکر سرنگونی جمهوری اسلامی را از سربیرون کند ولی رژیم فکسنی و بسیار ضعیف باکو به این شکل شاخ و شانه میکشد و هر بار هم که مقامات ایرانی کوتاه میآیند او وقاحت را از حد افزون کرده و خواستههای جدیدی مطرح میکند؟ چند عامل مهم را میتوان در این زمینه مورد اشاره قرار داد که هر کدام از آنها، خود دنیایی از گفتهها است.
🔸از میان چند عامل، یک موضوع مهم آن نبود لابی فاسد و خائن سعودیها در ایران است؛ بدون شک اگر بن سلمان هم یک گروه ایرانیِ خائن، فاسد و مالپرست داشت که با بچههای مسوولان ایرانی تجارت میکردند (دقیقاً مانند امارات) و میدانست اگر پولی را که برای مشتی اراذل و اوباش در سعودی اینترنشال هزینه میکند در تهران هزینه میکند دستاورد بیشتری خواهد داشت، بدون شک به این سمت میرفت. در واقع، لابی و جاسوسهای خائن و فاسد باکو در ایران که در طول سالهای گذشته بیشترین خدمت را به رژیم علیف و بیشترین خیانتها را هم به ملت ایران کرده است، عاملی است که باعث شده دولت و حکومت از برخورد با علیف عاجر بمانند.
🔸نبود این لابی کثیف و وابسته باعث شد تا ایران در برابر سعودی دستش بازتر باشد. اگر شهادت آیتالله نمر النمر به دستور بن سلمان باعث حمله به سفارت سعودی شد، این سوال وجود دارد که چرا بابت دستگیری هزاران نفر از شیعیان، تبلیغ فکر تکفیری و پناه دادن به 4هزار تروریست وابسته به اردوغان و در نهایت، دادن چندین پایگاه به رژیم صهیونیستی یک هزارم برخوردی که با سعودیها شد، با الهام علیف نشد؟ این سوال مهمی است؛ اگر یک بار تاسیسات نفت و گاز خانواده علیف هدف تیرهای غیب قرار بگیرد (مانند آنچه بر سر ابقیق و خریص و همچنین تاسیسات دمام درآمد) آیا او باز هم اقدامات تحریک آمیز خواهد کرد؟
🔸پاسخ این سوال بدون شک، منفی است. اما همین لابی کثیف و خائن و تولههای برخی از آقایان که با زن علیف خط کشتیرانی و معاملات خاویار دارند باعث شده تا در برابر گستاخیهای باکو نه تنها دست به عصا شویم، بلکه تا جایی پیش برویم که مردم هم به شدت از این رفتار حاکمیت دلزده و ناراحت شوند. سعودیها لابی نداشتند و به بدترین شکل ممکن تنبیه شدند، اما در مورد رژیم باکو این لابیها و منافع برخی مسوولان اجازه برخورد محکم را نمیدهد که باید در این زمینه تجدیدنظر اساسی شود.
@syriankhabar